Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
framework
استخوان بندی قالب چهار دیواری
frameworks
استخوان بندی قالب چهار دیواری
Other Matches
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
inclosure
چهار دیواری حصار
basic type single tier formwork
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
frameworks
استخوان بندی
skeletons
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
carcse
استخوان بندی
skelton
استخوان بندی
carcases
استخوان بندی
carcasses
استخوان بندی
skeleton
استخوان بندی
structure
استخوان بندی
framework
استخوان بندی
structures
استخوان بندی
structuring
استخوان بندی
anatomies
ساختمان استخوان بندی
skeletal
مربوط به استخوان بندی
skeletal
وابسته به استخوان بندی
anatomy
ساختمان استخوان بندی
joint of the foot
قوزک
[استخوان بندی]
ankle joint
قوزک
[استخوان بندی]
skeleton
استخوان بندی ساختمان
ankle joint
قوزک پا
[استخوان بندی]
skeletons
استخوان بندی ساختمان
corallite
استخوان بندی مرجانی
exo skeleton
استخوان بندی برونی
exoskeleton
استخوان بندی خارجی
force structure
استخوان بندی یکان
frame
استاتور استخوان بندی
joint of the foot
قوزک پا
[استخوان بندی]
formwork
قالب بندی
form work
قالب بندی
formatting
قالب بندی
initialization
قالب بندی
bones
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
structural joints
درزهای استخوان بندی ساختمان
endoskeleton
استخوان بندی درونی حیوان
skeletonize
بشکل استخوان بندی دراوردن
boning
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
carcase
استخوان بندی اسکلت ساختمان
bone
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
formwork with vacuum chambers
قالب بندی با خلاء
space framing
قالب بندی فضائی
on screen formating
قالب بندی مرئی
slip formwork
قالب بندی لغزان
face formwork
قالب بندی نما
sliding form
قالب بندی کشویی
shell formwork
قالب بندی غلافی
off screen formatting
قالب بندی نامریی
format
قالب بندی کردن
form lining
پوشش قالب بندی
physical format
قالب بندی فیزیکی
format file
فایل قالب بندی
formlining
پوشش قالب بندی
face fromwork
قالب بندی نهائی
face framework
قالب بندی نما
face formwork
قالب بندی نهایی
reformat
قالب بندی مجدد
formats
قالب بندی کردن
polyzoarium
کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
formwork exposed
قالب بندی سطوح مرئی
panel formwork
تخته قالب بندی بتن
formwork at cirved section
قالب بندی در سطوح منحنی
automatic forming machine
دستگاه قالب بندی خودکار
embedded formating command
فرمان قالب بندی مندرج
logical format
قالب بندی یا فرمت منطقی
data formatting statements
احکام قالب بندی داده ها
nerve fascicle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
plaster of Paris
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
high level format
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
basic type double tier formwork
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
scaffold
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffolds
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
cingulum bundle
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
concurrently
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
style sheet
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
importing
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize
قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
blow-ups
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
mural
دیواری
walls
دیواری
parietal
دیواری
wall
دیواری
murals
دیواری
wall painting
نقاشی دیواری
covered forge
کوره دیواری
affiche
اعلان دیواری
rung
پله ی دیواری
fresco
نقاشی دیواری
wall paper
کاغذ دیواری
outlet box
جعبه دیواری
banks
کرانه دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
mural
نقاشی دیواری
wall mounted switch
کلید دیواری
wall hanging
تزئینات دیواری
bank
کرانه دیواری
transparency
اسلاید دیواری
wall mounting cabinet
قفسه دیواری
mural
نقش دیواری
murals
نقاشی دیواری
murals
نقش دیواری
wall socket
پریز دیواری
transparencies
اسلاید دیواری
power outlet
پریز دیواری
side board
میز پا دیواری
electrical outlet
پریز دیواری
sconce mirror
ایینه دیواری
wall clock
ساعت دیواری
socket
[wall socket]
پریز دیواری
grates
بخاری تو دیواری
grated
بخاری تو دیواری
grate
بخاری تو دیواری
extra-mural
فرا دیواری
frescoes
نقاشی دیواری
wallpapers
کاغذ دیواری
wallpaper
کاغذ دیواری
paper hangings
کاغذ دیواری
chimneys
بخاری دیواری
intermural
میان دیواری
wall tie
بست دیواری
hangings
کاغذ دیواری
chimney
بخاری دیواری
fire grate
اجاق دیواری
fire place
بخاری دیواری
fire side
بخاری دیواری
tablature
نقاشی دیواری یا سقفی
witch hazel
موچسب پیچک دیواری
electric sockets
پریز های دیواری
wall sockets
پریز های دیواری
wallpaper adhesive
چسب کاغذ دیواری
to batter awall
کوبیدن یافروریختن دیواری
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
lean to roof
بام سینه دیواری
power outlets
پریز های دیواری
paper hanger
کاغذ دیواری چسبان
electrical outlets
پریز های دیواری
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
fractable
[کتیبه دیواری سنتوری]
lean-to proof
بام سینه دیواری
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
countermure
دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
wallpaper
با کاغذ دیواری تزئین کردن
gas bracket
لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
wallpapers
با کاغذ دیواری تزئین کردن
The clock has stopped.
ساعت دیواری خوابیده است
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
dykes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
The clock is fast (gaining).
ساعت دیواری تند کار می کند
dikes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to peck down a wall
دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
krantz
خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
Does this clock keep good time?
این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
cuckoo clocks
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
This is a self - winding clock .
این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com