English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
English Persian
bone استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boned استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
bones استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
boning استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
Other Matches
structure استخوان بندی
carcass استخوان بندی
structures استخوان بندی
structuring استخوان بندی
skelton استخوان بندی
carcases استخوان بندی
carcasses استخوان بندی
skeleton استخوان بندی
carcse استخوان بندی
framework استخوان بندی
carcass استخوان بندی
frameworks استخوان بندی
skeletons استخوان بندی
anatomy ساختمان استخوان بندی
skeleton استخوان بندی ساختمان
corallite استخوان بندی مرجانی
anatomies ساختمان استخوان بندی
skeletons استخوان بندی ساختمان
force structure استخوان بندی یکان
skeletal مربوط به استخوان بندی
frame استاتور استخوان بندی
exo skeleton استخوان بندی برونی
exoskeleton استخوان بندی خارجی
ankle joint قوزک پا [استخوان بندی]
ankle joint قوزک [استخوان بندی]
joint of the foot قوزک پا [استخوان بندی]
skeletal وابسته به استخوان بندی
joint of the foot قوزک [استخوان بندی]
structural joints درزهای استخوان بندی ساختمان
carcase استخوان بندی اسکلت ساختمان
skeletonize بشکل استخوان بندی دراوردن
endoskeleton استخوان بندی درونی حیوان
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
polyzoarium کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
nerve fascicle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
cingulum bundle دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments طرح بندی صورت بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
deleting برداشتن
to mop up برداشتن
to run away with برداشتن
deleted برداشتن
to pull off برداشتن
delete برداشتن
to take up برداشتن
countertrace برداشتن از
takes برداشتن
deletes برداشتن
to pick up برداشتن
includes در برداشتن
removes از جا برداشتن
removing برداشتن
removing از جا برداشتن
take برداشتن
remove از جا برداشتن
moistening نم برداشتن
removes برداشتن
include در برداشتن
lift برداشتن
lifted برداشتن
lifting برداشتن
pickup برداشتن
pick up برداشتن
lifts برداشتن
remove برداشتن
sublate برداشتن
flaw مو برداشتن
ingather برداشتن
ingether برداشتن
take up برداشتن
glom برداشتن
flaws مو برداشتن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
decode برداشتن رمز
decodes برداشتن رمز
flaw ترک برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
uncap کلاه از سر برداشتن
decoded برداشتن رمز
transcribed رونوشت برداشتن
unmasks نقاب برداشتن از
unmasking نقاب برداشتن از
unmasked نقاب برداشتن از
unmask نقاب برداشتن از
to receive a wound زخم برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
flaws ترک برداشتن
stepping گام برداشتن
transcribe رونوشت برداشتن
heave خیز برداشتن
heaved خیز برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
twist تاب برداشتن
step گام برداشتن
step قدم برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
surmounts ازمیان برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
maps نقشه برداشتن از
map نقشه برداشتن از
transcribing رونوشت برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
to take off برداشتن بردن
uncap سر پوش برداشتن از
clearance برداشتن مانع
unhood سرپوش برداشتن از
stepping قدم برداشتن
twists تاب برداشتن
twisting تاب برداشتن
poll نمونه برداشتن
machine براده برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
emarginate برداشتن حاشیه از
dequeue برداشتن اقلام یک صف
unveil حجاب برداشتن
demountable قابل برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
machines براده برداشتن
unveiled حجاب برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
machined براده برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
warps تاب برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
cracks شکاف برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
polls نمونه برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
spoons با قاشق برداشتن
crack شکاف برداشتن
list سیاهه برداشتن
ingether خرمن برداشتن
warp تاب برداشتن
warped تاب برداشتن
give up دست برداشتن از
off take rudder سکان برداشتن
unveils حجاب برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
removes برداشتن مهر
polled نمونه برداشتن
remove برداشتن مهر
picturize فیلم برداشتن از
elided ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
snap up تند برداشتن
gait گام برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
remove slag سرباره را برداشتن
eliding ازاخر برداشتن
break step غلط پا برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
elide ازاخر برداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com