English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
ilium استخوان حرقفی
illium استخوان حرقفی
Other Matches
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
ilial حرقفی
iliac حرقفی
iliac fossa گودال حرقفی
iliac artery شریان حرقفی
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
bone استخوان
osteotome استخوان بر
jawbone استخوان فک
natchbone استخوان
jawbones استخوان فک
boned استخوان
tarsus استخوان مچ پا
fleshy بی استخوان
fleshier بی استخوان
fleshiest بی استخوان
boning استخوان
bones استخوان
ossicle استخوان چه
boneless بی استخوان
merrythought استخوان جناغ
maxillary bone استخوان ارواره
navicular bone استخوان زورقی
osteitis اماس استخوان
occipital bone استخوان قمحدوه
osteitis ورم استخوان
os pubis استخوان شرمگاه
osteal شبیه استخوان
ethmoid استخوان غربالی
orthopedics جراحی استخوان
ossific استخوان ساز
malleus استخوان چکشی
malleolus استخوان غوزک
humeeerus استخوان بازو
huckle bone استخوان لگن
huckle bone استخوان چاربند
frontal bone استخوان پیشانی
foot bone خرده استخوان پا
fish bone استخوان ماهی
exostosis برامدگی استخوان
ethmoid استخوان پرویزنی
epiphysis شاخ استخوان
dengue تب استخوان شکن
carpale استخوان مچ دست
humeeerus استخوان عضد
the humeral bone استخوان بازو
malar bone استخوان گونه
luxation در رفتگی استخوان
knucklebone استخوان قوزک
kneepan استخوان کشگک
osteoma ورم استخوان
innominate bone استخوان بی نام
incus استخوان سندانی
hyperostosis برامدگی استخوان
hyoid bone استخوان لامی
the humeral bone استخوان عضد
cariosity پوسیدگی استخوان
osteogenesis پیدایش استخوان
bonemeal آرد استخوان
bonemeal استخوان کوبیده
bonemeal گرد استخوان
zygomatic استخوان گونه
ungual bone استخوان ناخنی
thighbone استخوان ران
thigh bone استخوان ران
temporal bone استخوان گیجگاه
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
talus استخوان قاپ
hollownes پوکی استخوان
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
To set a bone. استخوان جا انداختن
shinbone استخوان قلم پا
metacarpal استخوان کف دست
carcass استخوان بندی
carcse استخوان بندی
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
stapes استخوان رکابی
spillikin ریزه استخوان
pubis استخوان شرمگاه
parietal استخوان اهیانه
palating استخوان کام
ostosis استخوان سازی
osteomalacia ملاست استخوان
osteomalacia نرمی استخوان
osteology استخوان شناسی
reckets نرمی استخوان
osteologist استخوان شناس
osteoid استخوان وار
osteography شرح استخوان ها
raspatory استخوان تراش
raspatory استخوان ساب
skelton استخوان بندی
shacklebone استخوان قاپ
shacklebone استخوان مچ دست
scroll bone استخوان فرفرهای
scaular استخوان شانه
xyster استخوان تراش
scalping iron استخوان تراش
sacrum استخوان خاجی
reckets ملاست استخوان
reckets استخوان نرمی
osteogenesis تشکیل استخوان
femurs استخوان ران
ossification تشکیل استخوان
blade استخوان پهن
scapulas استخوان کتف
scapula استخوان کتف
boney استخوان دار
structuring استخوان بندی
framework استخوان بندی
ckeek bone استخوان گونه
marrow مغز استخوان
funny bone استخوان ارنج
funny bones استخوان ارنج
femur استخوان ران
femora استخوان ران
structures استخوان بندی
bony استخوان دار
pith مخ استخوان اهمیت
rickets نرمی استخوان استخوان نرمی
dislocation دررفتگی استخوان
anvil استخوان سندانی
cheekbones استخوان گونه
wishbones استخوان جناق
patella استخوان کشکک
hulking درشت استخوان
humeri استخوان عضله
caries پوسیدگی استخوان
humeri استخوان بازو
skeletons استخوان بندی
skeleton استخوان بندی
rickety نرم استخوان
humerus استخوان بازو
humerus استخوان عضله
patellae استخوان کشکک
cheekbone استخوان گونه
wishbone استخوان جناق
frameworks استخوان بندی
anvils استخوان سندانی
shoulder blades استخوان شانه
shoulder blade استخوان شانه
humeruses استخوان عضله
humeruses استخوان بازو
kneecaps استخوان کشگک
cartilage نرمه استخوان
calcaneum استخوان پاشنه
anklebone استخوان قوزک
anvil bone استخوان سندانی
bone ache استخوان درد
baleen استخوان نهنگ
marrows مغز استخوان
barebone استخوان خالی
breast bone استخوان سینه
jawbones استخوان ارواره
zygomatic bone استخوان گونه
jawbone استخوان ارواره
fracturing شکستگی استخوان
fractures شکستگی استخوان
fractured شکستگی استخوان
fracture شکستگی استخوان
structure استخوان بندی
bone marrow مغز استخوان
hammer استخوان چکشی
hammered استخوان چکشی
carcases استخوان بندی
carcass استخوان بندی
carcasses استخوان بندی
stirrup استخوان رکابی
stirrups استخوان رکابی
hammers استخوان چکشی
aitch bone استخوان کفل
cannon bone استخوان ساق پا
ankle bone استخوان قوزک
kneecap استخوان کشگک
osteoblast یاخته استخوان ساز
gristle غضروف نرمه استخوان
frame استاتور استخوان بندی
osteopath متخصص بیماریهای استخوان
skeletal وابسته به استخوان بندی
submaxilla وابسته به استخوان فک پایین
osteal دارای صدای استخوان
ostelolgy علم استخوان شناسی
splint bone استخوان ساق نازک نی
charnel-house [انبار استخوان مردگان]
osteoid استخوان مانند استخوانی
pisiform استخوان نخودی مچ دست
zygomatic استخوان قوس وجنه
spare ribs گوشت دنده با استخوان
ossification مرحله تشکیل استخوان
tubercle برجستگی روی استخوان
tarsal مچ پایی استخوان قوزک پا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com