English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
humeri استخوان عضله
humerus استخوان عضله
humeruses استخوان عضله
Other Matches
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
evertor عضله برون گرداننده عضله راجعه
retentor عضله نگاهدارنده عضله ماسکه
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
muscles عضله
muscle عضله
triceps عضله سه سر
thews عضله
antagonists عضله مخالف
myograph عضله نگار
myography عضله نگاری
protractor عضله ممدده
benders عضله خم کننده
bender عضله خم کننده
biceps عضله دوسر
orbicular muscle عضله باسطه
antagonist عضله مخالف
flexor عضله خم کننده
protractors عضله ممدده
extensor عضله بازکننده
ejaculator عضله انزال
ciliary muscle عضله مژگانی
flexor عضله تاکننده
agonist muscle عضله موافق
adducent muscle عضله مقربه
cramp گرفتگی عضله
cramps گرفتگی عضله
myalgia درد عضله
sweeney فلج عضله
sweeny فلج عضله
tics پرش عضله
pronator عضله مکبه
splenius عضله محرکه
tic پرش عضله
sartorius عضله خیاطه
transverse عضله مستعرضه
tensor عضله ممدده
smooth muscule عضله صاف
stabilizer muscule عضله نگاهدارنده
trapezius عضله ذوذنقه
sphincter عضله تنگ کننده
crick انقباض عضله پیداکردن
stabilizer muscule عضله ثابت کننده
supinator عضله مدیره بخارج
complexus عضله پهن گردن
tonicity کشیدگی طبیعی عضله
tonus خاصیت انقباض عضله
tonus کشیدگی طبیعی عضله
abductor عضله دور کننده
calf machine دستگاه پرورش عضله
supinator muscle عضله برون گردان
pulled muscle عضله کشیده شده
injured muscle عضله اسیب دیده
abductors عضله دور کننده
lobe بخشی از عضله یا مغز
lobes بخشی از عضله یا مغز
relaxing ازاد و شل شدن عضله ها
myosin پروتئین اساسی عضله
adductor عضله نزدیک کننده
psoas عضله قطن پیسواس
relax ازاد و شل شدن عضله ها
relaxes ازاد و شل شدن عضله ها
archer's paralysis گرفتگی عضله کمانگیر
myocardium عضله قلب میان دل
external rectus عضله مستقیم برون چشمی
epicardium قسمت خارجی عضله قلب
crimp پیچش وانقباض عضله درخواب
hamstring pull کشیدگی عضله پشت ران
crimps پیچش وانقباض عضله درخواب
crimped پیچش وانقباض عضله درخواب
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
levator عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
cramp in the calf گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
isokinetic exercise تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی
myoglobin پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
tone کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
systremma [leg cramps] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
tones کشیدگی طبیعی عضله حال و هوا
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
masseter ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
charly horse کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
stapedial وابسته به عضله واستخوان رکابی گوش میانی
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
isotonic exercise تقویت عضله ها به کمک وسایل مقاومتی محرک
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
osteotome استخوان بر
ossicle استخوان چه
tarsus استخوان مچ پا
natchbone استخوان
boneless بی استخوان
fleshiest بی استخوان
boned استخوان
boning استخوان
bones استخوان
jawbones استخوان فک
jawbone استخوان فک
fleshy بی استخوان
bone استخوان
fleshier بی استخوان
myocarditis اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
osteal شبیه استخوان
illium استخوان حرقفی
ossific استخوان ساز
temporal bone استخوان گیجگاه
jawbone استخوان ارواره
orthopedics جراحی استخوان
incus استخوان سندانی
jawbones استخوان ارواره
occipital bone استخوان قمحدوه
osteitis ورم استخوان
osteitis اماس استخوان
osteomalacia نرمی استخوان
ilium استخوان حرقفی
osteoma ورم استخوان
osteology استخوان شناسی
osteologist استخوان شناس
osteoid استخوان وار
osteography شرح استخوان ها
osteogenesis تشکیل استخوان
osteogenesis پیدایش استخوان
humeruses استخوان بازو
merrythought استخوان جناغ
metacarpal استخوان کف دست
maxillary bone استخوان ارواره
carcass استخوان بندی
malleus استخوان چکشی
malleolus استخوان غوزک
malar bone استخوان گونه
luxation در رفتگی استخوان
knucklebone استخوان قوزک
kneepan استخوان کشگک
navicular bone استخوان زورقی
innominate bone استخوان بی نام
anvil استخوان سندانی
ossification تشکیل استخوان
hammer استخوان چکشی
carcse استخوان بندی
hammered استخوان چکشی
hammers استخوان چکشی
osteomalacia ملاست استخوان
thigh bone استخوان ران
spillikin ریزه استخوان
wishbones استخوان جناق
boney استخوان دار
bony استخوان دار
skelton استخوان بندی
ungual bone استخوان ناخنی
shacklebone استخوان قاپ
scroll bone استخوان فرفرهای
scaular استخوان شانه
xyster استخوان تراش
scalping iron استخوان تراش
carcases استخوان بندی
wishbone استخوان جناق
patellae استخوان کشکک
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
talus استخوان قاپ
thighbone استخوان ران
structure استخوان بندی
structures استخوان بندی
structuring استخوان بندی
framework استخوان بندی
hollownes پوکی استخوان
frameworks استخوان بندی
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
stapes استخوان رکابی
patella استخوان کشکک
sacrum استخوان خاجی
bonemeal استخوان کوبیده
bonemeal آرد استخوان
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
To set a bone. استخوان جا انداختن
marrows مغز استخوان
parietal استخوان اهیانه
palating استخوان کام
ostosis استخوان سازی
kneecap استخوان کشگک
kneecaps استخوان کشگک
fractured شکستگی استخوان
fractures شکستگی استخوان
marrow مغز استخوان
bone marrow مغز استخوان
carcass استخوان بندی
carcasses استخوان بندی
zygomatic استخوان گونه
stirrup استخوان رکابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com