English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
Other Matches
nasoethmoidal وابسته به بینی و استخوان غربالی
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
septum حفرههای بینی پره بینی
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
drop keel تیغه میانی
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
natchbone استخوان
jawbones استخوان فک
jawbone استخوان فک
tarsus استخوان مچ پا
bones استخوان
boneless بی استخوان
ossicle استخوان چه
bone استخوان
boning استخوان
osteotome استخوان بر
fleshy بی استخوان
fleshiest بی استخوان
boned استخوان
fleshier بی استخوان
funny bone استخوان ارنج
dislocation دررفتگی استخوان
funny bones استخوان ارنج
reckets ملاست استخوان
jawbone استخوان ارواره
rickets نرمی استخوان استخوان نرمی
raspatory استخوان ساب
reckets نرمی استخوان
reckets استخوان نرمی
jawbones استخوان ارواره
fracturing شکستگی استخوان
fractures شکستگی استخوان
ankle bone استخوان قوزک
anvil bone استخوان سندانی
marrows مغز استخوان
marrow مغز استخوان
bone marrow مغز استخوان
anklebone استخوان قوزک
baleen استخوان نهنگ
barebone استخوان خالی
fractured شکستگی استخوان
kneecaps استخوان کشگک
aitch bone استخوان کفل
fracture شکستگی استخوان
kneecap استخوان کشگک
raspatory استخوان تراش
pubis استخوان شرمگاه
pith مخ استخوان اهمیت
femora استخوان ران
femur استخوان ران
femurs استخوان ران
cartilage نرمه استخوان
stirrups استخوان رکابی
sacrum استخوان خاجی
thigh bone استخوان ران
spillikin ریزه استخوان
rickety نرم استخوان
hammers استخوان چکشی
hammered استخوان چکشی
hammer استخوان چکشی
skeleton استخوان بندی
skeletons استخوان بندی
zygomatic استخوان گونه
caries پوسیدگی استخوان
hulking درشت استخوان
temporal bone استخوان گیجگاه
ossification تشکیل استخوان
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
scroll bone استخوان فرفرهای
talus استخوان قاپ
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
anvil استخوان سندانی
anvils استخوان سندانی
stapes استخوان رکابی
ungual bone استخوان ناخنی
thighbone استخوان ران
humeri استخوان بازو
humeri استخوان عضله
ckeek bone استخوان گونه
zygomatic bone استخوان گونه
scapula استخوان کتف
scapulas استخوان کتف
To set a bone. استخوان جا انداختن
shacklebone استخوان قاپ
shacklebone استخوان مچ دست
blade استخوان پهن
scaular استخوان شانه
xyster استخوان تراش
scalping iron استخوان تراش
cheekbones استخوان گونه
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
bonemeal گرد استخوان
humerus استخوان بازو
bonemeal استخوان کوبیده
humerus استخوان عضله
humeruses استخوان بازو
humeruses استخوان عضله
shoulder blade استخوان شانه
shoulder blades استخوان شانه
skelton استخوان بندی
cheekbone استخوان گونه
bonemeal آرد استخوان
parietal استخوان اهیانه
ossific استخوان ساز
merrythought استخوان جناغ
maxillary bone استخوان ارواره
malleus استخوان چکشی
malleolus استخوان غوزک
structuring استخوان بندی
structures استخوان بندی
structure استخوان بندی
ethmoid استخوان پرویزنی
ethmoid استخوان غربالی
epiphysis شاخ استخوان
os pubis استخوان شرمگاه
orthopedics جراحی استخوان
exostosis برامدگی استخوان
occipital bone استخوان قمحدوه
navicular bone استخوان زورقی
dengue تب استخوان شکن
malar bone استخوان گونه
fish bone استخوان ماهی
the humeral bone استخوان بازو
hollownes پوکی استخوان
the humeral bone استخوان عضد
hyoid bone استخوان لامی
hyperostosis برامدگی استخوان
ilium استخوان حرقفی
illium استخوان حرقفی
innominate bone استخوان بی نام
incus استخوان سندانی
humeeerus استخوان عضد
humeeerus استخوان بازو
huckle bone استخوان لگن
luxation در رفتگی استخوان
foot bone خرده استخوان پا
frontal bone استخوان پیشانی
knucklebone استخوان قوزک
kneepan استخوان کشگک
huckle bone استخوان چاربند
patella استخوان کشکک
cariosity پوسیدگی استخوان
osteologist استخوان شناس
stirrup استخوان رکابی
osteoma ورم استخوان
osteoid استخوان وار
osteography شرح استخوان ها
metacarpal استخوان کف دست
osteogenesis تشکیل استخوان
breast bone استخوان سینه
boney استخوان دار
calcaneum استخوان پاشنه
patellae استخوان کشکک
carpale استخوان مچ دست
osteomalacia ملاست استخوان
cannon bone استخوان ساق پا
osteomalacia نرمی استخوان
wishbone استخوان جناق
wishbones استخوان جناق
osteology استخوان شناسی
carcse استخوان بندی
carcass استخوان بندی
bony استخوان دار
carcases استخوان بندی
palating استخوان کام
shinbone استخوان قلم پا
osteitis اماس استخوان
ostosis استخوان سازی
osteitis ورم استخوان
framework استخوان بندی
bone ache استخوان درد
osteal شبیه استخوان
osteogenesis پیدایش استخوان
carcasses استخوان بندی
carcass استخوان بندی
frameworks استخوان بندی
frame استاتور استخوان بندی
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
knucklebone استخوان بند انگشت
splint bone استخوان ساق نازک نی
lachrymal استخوان اشکی چشم
ivory black گرد سوخته استخوان
phalange استخوان انگشت یاپنجه
huckle bone استخوان قوزک کعب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com