Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
cheekbone
استخوان گونه
cheekbones
استخوان گونه
ckeek bone
استخوان گونه
zygomatic bone
استخوان گونه
malar bone
استخوان گونه
zygomatic
استخوان گونه
Search result with all words
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
Other Matches
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
variation
گونه ها
variations
گونه ها
of all sorts
از هر گونه ای
sorts
گونه
haffit
گونه
haffet
گونه
cheek
گونه
kinds
گونه
kindest
گونه
kind
گونه
cheeks
گونه
sort
گونه
sorted
گونه
natures
گونه
nature
گونه
navigated
گونه
breed
گونه
navigates
گونه
breeds
گونه
navigate
گونه
navigating
گونه
species
گونه
variant
گونه
the five predicables
گونه
spasmodic
اسپاسم گونه
spasmodically
اسپاسم گونه
octagons
هشت گونه
climax species
گونه اوج
octagon
هشت گونه
diversities
گونه گونی
allomorph
واژک گونه
allomorph
واج گونه
suchlike
از این گونه
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
at all hazard
با هر گونه مخاطره
blowsy
سرخ گونه
blowzed
سرخ گونه
blowzy
سرخ گونه
types
گونه الگو
typed
گونه الگو
diversity
گونه گونی
buccal
وابسته به گونه
ilk
جور گونه
thus
بدین گونه
modelled
گونه یک محصول
released
گونه یک محصول
germplasm bank
بانک گونه ها
gnathitis
اماس گونه
releases
گونه یک محصول
subspecies
زیر گونه
prototype
پیش گونه
prototypes
پیش گونه
hypnoid
خواب گونه
hypnoidal
خواب گونه
hysteroid
هیستری گونه
release
گونه یک محصول
spectral class
گونه طیقی
rooting reflex
بازتاب گونه
model
گونه یک محصول
modeled
گونه یک محصول
models
گونه یک محصول
schizotypal
اسکیزوفرنی گونه
type
گونه الگو
diversification
گونه گون سازی
build
گونه خاص یک برنامه
diversification
گونه گون شدن
release
شماره گونه یک محصول
released
شماره گونه یک محصول
anecdotal evidence
شواهد داستان گونه
buildings
گونه خاص یک برنامه
builds
گونه خاص یک برنامه
accidental sepcies
گونه های اتفاقی
such like
از این گونه ومانندان
releases
شماره گونه یک محصول
accurate
بدون هر گونه خطا
wrap around type
گونه نوشتار محیطی
blowzy
سرخ گونه شلخته
critically endangered species
گونه در معرض خطر
whiskery
موی اطراف گونه وچانه
zephyrus
دار گونه باد صبا
jowls
ارواره زیرین پرنده گونه
accidental sepcies
گونه های پیش آمدی
jowl
ارواره زیرین پرنده گونه
blank
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
blankest
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
whisker
موی اطراف گونه وچانه
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
son file
آخرین گونه کاری یک فایل
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alphas
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
rare varieties of fishes
گونه های نادر ماهی
alpha
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
accurately
به درستی و بدون هر گونه خطا
father file
پشتیبان گونه قدیمی فایل
species
گونه
[نوع]
[گیاه شناسی]
[جانورشناسی]
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
ansi
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
inquiry station
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
description
جور
[گونه]
[قسم]
[جنس]
[گروه ]
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
I strongly protest against such allegations!
من به شدت به این گونه اتهامات اعتراض می کنم!
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
whaterer
هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
cheekpiece
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
positive
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
Klamath
نام کد برای گونه کم هزینه پردازنده Intel pention
xmodem
گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است
This sort of propaganda is for home consumption
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
cloning
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
scripts
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
clones
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clone
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloned
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
trade unionism
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
numerical indicator tube
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
PowerBook
گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
tarsus
استخوان مچ پا
natchbone
استخوان
fleshiest
بی استخوان
fleshier
بی استخوان
jawbones
استخوان فک
boning
استخوان
bone
استخوان
boned
استخوان
ossicle
استخوان چه
bones
استخوان
osteotome
استخوان بر
boneless
بی استخوان
jawbone
استخوان فک
fleshy
بی استخوان
backout
ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
blue ribbon program
برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
at owner's risk
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
framework
استخوان بندی
the humeral bone
استخوان عضد
stapes
استخوان رکابی
kneepan
استخوان کشگک
tarsometatarsus
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone
استخوان گیجگاه
luxation
در رفتگی استخوان
thigh bone
استخوان ران
knucklebone
استخوان قوزک
thighbone
استخوان ران
ungual bone
استخوان ناخنی
innominate bone
استخوان بی نام
huckle bone
استخوان چاربند
wishbones
استخوان جناق
wishbone
استخوان جناق
bonemeal
گرد استخوان
bonemeal
استخوان کوبیده
boney
استخوان دار
bonemeal
آرد استخوان
bony
استخوان دار
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
carcases
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
huckle bone
استخوان لگن
patellae
استخوان کشکک
humeeerus
استخوان بازو
incus
استخوان سندانی
illium
استخوان حرقفی
ilium
استخوان حرقفی
frameworks
استخوان بندی
hyperostosis
برامدگی استخوان
hyoid bone
استخوان لامی
patella
استخوان کشکک
the humeral bone
استخوان بازو
humeeerus
استخوان عضد
carcasses
استخوان بندی
navicular bone
استخوان زورقی
osteomalacia
ملاست استخوان
osteomalacia
نرمی استخوان
osteoma
ورم استخوان
osteology
استخوان شناسی
osteologist
استخوان شناس
xyster
استخوان تراش
osteoid
استخوان وار
osteography
شرح استخوان ها
scaular
استخوان شانه
scalping iron
استخوان تراش
sacrum
استخوان خاجی
pubis
استخوان شرمگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com