Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
work relief
استراحت توام با کار
Other Matches
lounged
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
stealing from a protected palce
سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
joint
توام
gemini
توام
mixed
توام
geminate
توام
gemel
توام
duad
توام
biparous
توام زا
twin
توام
adnate
توام
twinned
توام
intergrowth
رویش توام
integrated staff
ستاد توام
twin check
بررسی توام
deprived
توام با محرومیت
integrated training
اموزش توام
twin check
مقابله توام
twain
توام دوقلو
aluminum coating by spraying amalgamate
توام کردن
amalgamating
توام کردن
amalgamates
توام کردن
amalgamated
توام کردن
easeful
توام باراحتی
integrating
توام کردن
integrates
توام کردن
integrate
توام کردن
accompany
توام کردن
accompanies
توام کردن
accompanied
توام کردن
geminate
توام کردن
twin
توام کردن
mixed air
توام هوا
mixed graze
توام زمین
reatrain
عملکرد توام
twinned
توام کردن
amalgamate
توام کردن
twin bill
دو مسابقه توام در یک برنامه
rainsquall
باران توام باتوفان
conjugate
درهم امیختن توام
blizzards
بادشدید توام بابرف
integrated defense
پدافند هوایی توام
participant observation
مشاهده توام با مشارکت
blizzard
بادشدید توام بابرف
hypocritical
توام با تدلیس و تزویر
armstand dive
شیرجه توام با بالانس
effective faith
ایمان توام باعمل
charge coupled device
دستگاه توام با بار
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
masque
نمایش توام با موسیقی ورقص
to wed one quality to onether
دوصفت راباهم توام کردن
kleptolagnia
تحریک جنسی توام با دزدی
adnate
مربوط باعضاء تناسلی توام
synergism
کار توام ودسته جمعی
synergy
کار توام اشتراک مساعی
tinged with cnvy
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
androgyny
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
auxesis
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
malicious prosecution
پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
rule of reason
تفسیر قانونی توام با سوء نیت
pleuropneumonia
ذات الجنب توام با سینه پهلو
High Mass
عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
poll degree
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
object lesson
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
bye
استراحت
rest
استراحت
idle
استراحت
idled
استراحت
byes
استراحت
idles
استراحت
idlest
استراحت
breather
استراحت
vacation
استراحت
breathers
استراحت
relaxation
استراحت
recumbency
استراحت
rests
استراحت
yasme
استراحت
vacations
استراحت
rehabilitation
استراحت
lie off
استراحت کردن
relief time
زمان استراحت
relief interval
استراحت متناوب
lie up
استراحت کردن
lie by
استراحت کردن
respite _
فاصله استراحت
electrode bias
ولتاژ استراحت
meal break
استراحت ناهار
resting potential
پتانسیل استراحت
outstretch
استراحت کردن
quiescent current
جریان استراحت
go to rest
استراحت کردن
rest cure
معالجه با استراحت
idle period
دوره استراحت
quiescent point
نقطه استراحت
nooning
استراحت نیمروز
rest period
دوره استراحت
rest
محل استراحت
to rest on one's oars
استراحت کردن
to take one's rest
استراحت کردن
calm down
<idiom>
استراحت کردن
repose
اسودگی استراحت
rests
استراحت کردن
rests
محل استراحت
to pause
استراحت کردن
rest
استراحت کردن
to rest oneself
استراحت کردن
unbuckle
استراحت کردن
lie down
استراحت کردن
lie down
استراحت کوتاه
lie-down
استراحت کردن
lie-down
استراحت کوتاه
to retire to bed
استراحت کردن
to go to roost
استراحت کردن
sick leave
استراحت بیماری
binnacle
استراحت پزشکی
surcease
پایان استراحت
to repose oneself
استراحت کردن
unbuckled
استراحت کردن
unbuckling
استراحت کردن
unbuckles
استراحت کردن
jump suit
لباس خانه و استراحت
kick back
<idiom>
تنها استراحت کردن
to breathe a horse
استراحت کردن به اسب
to rest up
استراحت کامل کردن
work ratio
نسبت کار به استراحت
zazen
پایان استراحت نشسته
jump suits
لباس خانه و استراحت
rest up
استراحت کامل کردن
parlor car
سالن استراحت قطار
eased
سهولت استراحت رسایی
lair
محل استراحت جانور
eases
سهولت استراحت رسایی
binnacle list
فهرست استراحت پزشکی
easing
سهولت استراحت رسایی
retires
استراحتگاه استراحت کردن
retire
استراحتگاه استراحت کردن
Zen
استراحت بحالت نشسته
respite
استراحت تمدید مدت
lairs
محل استراحت جانور
ease
سهولت استراحت رسایی
rest
استراحت کردن بالشتک
rest
تکیه گاه استراحت
rests
استراحت کردن بالشتک
rests
تکیه گاه استراحت
lodgment area
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
mass practice
تمرین بدون استراحت
lounging
محل استراحت ولم دادن
lounged
محل استراحت ولم دادن
lounges
محل استراحت ولم دادن
lied
: دراز کشیدن استراحت کردن
lounge
محل استراحت ولم دادن
dwells
محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled
محل توقف توقفگاه استراحت
dwell
محل توقف توقفگاه استراحت
lies
: دراز کشیدن استراحت کردن
to take a mandatory break
وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
bedtimes
وقت استراحت موقع خوابیدن
dwelling
پیاده شدن برای استراحت
bedtime
وقت استراحت موقع خوابیدن
dwellings
پیاده شدن برای استراحت
rehabilitation
اردوگاه استراحت تسلی دادن
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
slack suit
لباس مخصوص گردش یا استراحت
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
lying in
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
lounge car
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
diastasis
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
melodramas
نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodrama
نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
downtime
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
roundest
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com