Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
effective strength
استعدادرزمی موجود
Other Matches
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
bound
موجود
extant
موجود
lives
موجود
life
موجود
in store
موجود
to the fore
موجود
entities
موجود
inesse
موجود
on hand
موجود
available
موجود
existing
موجود
disposal
موجود
stocked
موجود
handier
موجود
handiest
موجود
stock
موجود
going
موجود
entity
موجود
existent
موجود
handy
موجود
present
موجود اماده
presented
موجود اماده
available balance
مانده موجود
fleet in being
ناوگان موجود
gremlins
موجود وهمی
gremlin
موجود وهمی
presenting
موجود اماده
presents
موجود اماده
inexistent
غیر موجود
available goods
کالاهای موجود
biotype
موجود همزیست
existing circumstances
شرایط موجود
status quo
وضع موجود
wight
موجود زنده
to have in stock
موجود داشتن
spot goods
کالاهای موجود
availability
موجود بودن
real
واقعی موجود
to be there
موجود بودن
thing
لباس موجود
ready money
پول موجود
records available
اطلاعات موجود
available supply rate
نواخت اماد موجود
back order
اماد غیر موجود
biogenic
موجد موجود زنده
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
microorganism
موجود ذره بینی
frees
موجود در دیسک یا حافظه
undertone
ته صدا موجود در زمینه
free
موجود در دیسک یا حافظه
undertones
ته صدا موجود در زمینه
organism
ترکیب موجود زنده
organisms
ترکیب موجود زنده
all available
تمام توپخانه موجود
anaerobe
موجود غیر هوازی
freed
موجود در دیسک یا حافظه
microorganisms
موجود ذره بینی
nonentity
چیز غیر موجود
nonentities
چیز غیر موجود
freeing
موجود در دیسک یا حافظه
built in
موجود در داخل چیزی
virtual
موجود بالقوه تقدیری
supermen
موجود مافوق انسان
uric
موجود در ادرار پیشابی
extant
نسخهء موجود و باقی
The root of exisiting differences.
ریشه اختلافات موجود
superman
موجود مافوق انسان
hygroscopic moisture
رطوبت موجود در هوا
being
موجود زنده شخصیت
stock accounting
حساب کالاهای موجود
clara
هدف موجود نیست
hemophile
موجود خون دوست
dermatome
قسمت خارجی یک موجود
preexistent
ازلیت موجود از قبل
polyembryony
موجود چند جنینی
on hand
وسایل موجود درانبار
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
humidity
میزان بخار اب موجود درهوا
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
avaiiability
موجود بودن بدرد خوردن
symbiont
موجود زنده اجتمای یا همزی
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
humus
موار الی موجود در خاک
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
solute
جسم حل شده موجود در محلول
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
hydrotaxis
واکنش موجود زنده نسبت به اب
banshees
موجود وهمی بشکل روح
menus
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
taxis
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
satyr
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs
موجود نیمه انسان ونیمه بز
banshee
موجود وهمی بشکل روح
menu
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
ubiquitous
همه جا حاضر موجود درهمه جا
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
biont
واحد مستقل موجود زنده سلول
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
sylph
روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
halobiont
موجود زیست کننده دراب شور
availability edit
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
armaments
جنگ افزار موجود روی وسیله
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
armament
جنگ افزار موجود روی وسیله
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
addressability
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
abiogenesis
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
preexist
ازلی بودن قبلا موجود شدن
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenous
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
nucleon
پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
set up
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
keratin
ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
staged crews
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
resource
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
peripheral
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
delivery forecast
پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
net storage
انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
gamodeme
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
aprFs-ski
فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
To pool resources to gether .
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
backtab
برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
To preserve the status quo .
وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
subject to being unsold
فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
gene
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
formalism
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
metabolisms
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
genes
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
metabolism
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
terpene
هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
victualling bill
پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
prtsc
کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
anticatalyst
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
proprioceptive
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
insertion loss
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
parabiosis
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
transmigration
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
set up
برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
shared
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
shares
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
mock-ups
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
geneva stop
کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
mock-up
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
analogues
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
share
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogue
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
spellcheck
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
full
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
drawbore
کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
fusible read only memory
MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
flagellant
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
infusionism
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
effective demand
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
Intel
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
conservatism
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
zero air voids unit weight
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com