English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
Search result with all words
peace time establishment جدول استعداد مجاز زمان صلح
Other Matches
authorized strength استعداد مجاز
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
licensing hours زمان مجاز
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents زمان حاضر زمان حال
present زمان حاضر زمان حال
arrivals زمان حضور زمان رسیدن
seek time زمان جستجو زمان طلب
arrival زمان حضور زمان رسیدن
response time زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting زمان حاضر زمان حال
presented زمان حاضر زمان حال
verve استعداد
turn استعداد
brilliance استعداد
turns استعداد
capacity استعداد
talents استعداد
susceptibility استعداد
ungifted بی استعداد
talented استعداد
cabiler استعداد
predispostion استعداد
talent استعداد
endowment استعداد
endowments استعداد
talentless بی استعداد
aptness استعداد
amplitude استعداد
inapt بی استعداد
potentialities استعداد
unintelligent بی استعداد
capability استعداد
susceptivity استعداد
liability to disease استعداد
potentiality استعداد
gormless کم استعداد
property استعداد
simpleminded کم استعداد
ingenuity استعداد
aptitude استعداد
parted با استعداد
aptitudes استعداد
geniuses استعداد
genius استعداد
capacities استعداد
gifted با استعداد
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
cleverest باهوش با استعداد
cleverer باهوش با استعداد
capacity استعداد مقام
caliber گنجایش استعداد
palooka بوکسور بی استعداد
clever باهوش با استعداد
capacities گنجایش استعداد
frost susceptibility استعداد یخزدگی
shift نوبتی استعداد
indisposedness عدم استعداد
liability بدهکاری استعداد
imitativeness استعداد تقلید
aptitude test ازمون استعداد
shifted نوبتی استعداد
aptitude tests ازمون استعداد
shifts نوبتی استعداد
art استعداد استادی
capacity گنجایش استعداد
capability استعداد پیشرفت
capacities استعداد مقام
mechanical aptitude استعداد فنی
division slice استعداد لشگری
end strength استعداد نهایی
liabilities بدهکاری استعداد
strengths استعداد رزمی
strength استعداد رزمی
occupational aptitude استعداد شغلی
tendencies توجه استعداد
tendency توجه استعداد
war strenght استعداد جنگی
arts استعداد استادی
command strength استعداد یکان
flair استعداد خصیصه
sconce جمجمه استعداد
cleverness هوشیاری استعداد
reproductivity استعداد تولید
resistibility استعداد مقاومت
indisposition عدم استعداد
capable با استعداد صلاحیتدار
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
risible faculty استعداد خنده
academic aptitude استعداد تحصیلی
reproductivity استعداد هم اوری
artistic aptitude استعداد هنری
child prodigy بچهبا استعداد
artistry استعداد هنرپیشگی
indispositions عدم استعداد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
potentialize دارای استعداد کردن
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
gifts دارای استعداد کردن
natural مسلم استعداد ذاتی
gifts استعداد پیشکش کردن
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
naturals مسلم استعداد ذاتی
gift استعداد پیشکش کردن
habiliment جامه استعداد فکری
flatlander موج سوار کم استعداد
able با استعداد صلاحیت دار
fabllibility استعداد خطا کردن
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
level of strength سطح استعداد رزمی
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
level of strength میزان استعداد رزمی
knack صدای شلاق استعداد
versatile دارای استعداد و ذوق
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
effective strength استعداد رزمی موثر
accountable strength استعداد قابل محاسبه
allotropy استعداد تغییر و تبدیل
gift دارای استعداد کردن
potentially با داشتن استعداد نهانی
accountable strength استعداد قابل توجه
the talnet of the country مردم با استعداد کشور
gifted موید شخص با استعداد
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester شاعربی استعداد وکم مایه
self rating تعیین میزان استعداد خود
potentiality عاملیت بالفعل استعداد نهانی
edacity استعداد خوردن شکم پرستی
potential دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity استعداد درک وسیله- هدف
potentialities عاملیت بالفعل استعداد نهانی
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
Iranians have a gift of tongues. ایرانیها استعداد زبان دارند
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
admissible مجاز
rated مجاز
allowable مجاز
tropologic مجاز
licensable مجاز
authorised مجاز
permissive مجاز
admittable مجاز
licensed مجاز
metonymy مجاز
lawful مجاز
admissibll مجاز
authorrized مجاز
legal مجاز
permitted مجاز
commissioned مجاز
authorized مجاز
allowed مجاز
toluene حد مجاز
at liberty مجاز
permissible مجاز
certified مجاز
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
metonym مجاز مرسل
legitimizes مجاز کردن
permit مجاز کردن
permits مجاز کردن
tolerances تفاوت مجاز
tolerances خطای مجاز
permitting مجاز کردن
height clearance ارتفاع مجاز
authorized allowance سهمیه مجاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com