Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
smoking
استعمال دخانیات
Search result with all words
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
nicotian
استعمال کننده دخانیات
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
Other Matches
tobacco
دخانیات
tobacco department
اداره دخانیات
smoker
اهل دخانیات
smokers
اهل دخانیات
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
application
استعمال
employment
استعمال
expenditure
استعمال
applications
استعمال
use
استعمال
uses
استعمال
cranage
استعمال جرثقیل
bilingualism
استعمال دوزبان
usages
نحوه استعمال
desuetude
عدم استعمال
bilinguality
استعمال دوزبان
usages
عرف استعمال
abused
بد استعمال کردن
abused
سوء استعمال
abuses
بد استعمال کردن
abuses
سوء استعمال
abusing
بد استعمال کردن
abusing
سوء استعمال
using
استعمال مصرف
usage
عرف استعمال
usage
نحوه استعمال
ill usage
سوء استعمال
use value
ارزش استعمال
user cost
هزینه استعمال
value in use
ارزش استعمال
riflery
استعمال تفنگ
overuse
استعمال مفرط
nicotian
دود استعمال کن
overkill
استعمال بیش از حد
tutoyer
استعمال کردن
misapplication
سوء استعمال
misapplication
استعمال بیجا
law of use
قانون استعمال
misusage
سوء استعمال
telescopy
فن استعمال دوربین
unworn
استعمال نشده
abuse
سوء استعمال
uses
استعمال مصرف
exercises
استعمال کردن
maltreatment
سوء استعمال
employs
استعمال کردن
application
موارد استعمال
employed
استعمال کردن
employ
استعمال کردن
applications
موارد استعمال
graphics
فن استعمال نمودار
exercise
استعمال کردن
use
استعمال مصرف
apply
استعمال کردن
abuse
بد استعمال کردن
abusive
سوء استعمال
exercised
استعمال کردن
ill use
بد استعمال کردن
applies
استعمال کردن
applying
استعمال کردن
employing
استعمال کردن
disuse
عدم استعمال
dosages
مقدار استعمال دارو
mitering
استعمال تاج اسقفی
vernacularism
استعمال زبان محلی
outward application
استعمال برونی یا خارجی
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
law of disuse
قانون عدم استعمال
malapropism
سوء استعمال کلمات
mitring
استعمال تاج اسقفی
user
استعمال کننده کاربر
catachresis
استعمال غلط کلمه
users
استعمال کننده کاربر
dosage
مقدار استعمال دارو
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
instrumentation
تنظیم اهنگ استعمال الت
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
incompatible
غیر قابل استعمال با یکدیگر
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
holophrastic
استعمال کننده کلمه قصار
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
petroleur
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
hendiadys
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
euphemism
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemisms
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
periphrastic conjugation
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
euphemize
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
handle
رفتار کردن استعمال کردن
uses
استفاده کردن استعمال کردن
use
استفاده کردن استعمال کردن
handles
رفتار کردن استعمال کردن
an
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com