Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
Other Matches
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
malapropism
سوء استعمال کلمات
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
contradictive
دوجور ضدونقیض
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speech
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
combined influence mine
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
alpha pegasi
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
employment
استعمال
applications
استعمال
expenditure
استعمال
application
استعمال
uses
استعمال
use
استعمال
overkill
استعمال بیش از حد
exercised
استعمال کردن
exercises
استعمال کردن
abused
بد استعمال کردن
abused
سوء استعمال
abuse
بد استعمال کردن
user cost
هزینه استعمال
cranage
استعمال جرثقیل
usage
عرف استعمال
misusage
سوء استعمال
exercise
استعمال کردن
usages
عرف استعمال
value in use
ارزش استعمال
usages
نحوه استعمال
maltreatment
سوء استعمال
abuses
بد استعمال کردن
abusive
سوء استعمال
use value
ارزش استعمال
unworn
استعمال نشده
abuses
سوء استعمال
disuse
عدم استعمال
graphics
فن استعمال نمودار
nicotian
دود استعمال کن
smoking
استعمال دخانیات
usage
نحوه استعمال
abuse
سوء استعمال
desuetude
عدم استعمال
uses
استعمال مصرف
overuse
استعمال مفرط
telescopy
فن استعمال دوربین
bilingualism
استعمال دوزبان
bilinguality
استعمال دوزبان
applications
موارد استعمال
law of use
قانون استعمال
abusing
سوء استعمال
ill usage
سوء استعمال
ill use
بد استعمال کردن
using
استعمال مصرف
use
استعمال مصرف
application
موارد استعمال
abusing
بد استعمال کردن
employing
استعمال کردن
employed
استعمال کردن
employ
استعمال کردن
apply
استعمال کردن
employs
استعمال کردن
tutoyer
استعمال کردن
misapplication
سوء استعمال
misapplication
استعمال بیجا
applying
استعمال کردن
riflery
استعمال تفنگ
applies
استعمال کردن
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
mitering
استعمال تاج اسقفی
mitring
استعمال تاج اسقفی
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
law of disuse
قانون عدم استعمال
outward application
استعمال برونی یا خارجی
dosages
مقدار استعمال دارو
nicotian
استعمال کننده دخانیات
users
استعمال کننده کاربر
dosage
مقدار استعمال دارو
vernacularism
استعمال زبان محلی
user
استعمال کننده کاربر
catachresis
استعمال غلط کلمه
instrumentation
تنظیم اهنگ استعمال الت
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
incompatible
غیر قابل استعمال با یکدیگر
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
holophrastic
استعمال کننده کلمه قصار
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
verbalist
منقد کلمات
shan't
مخفف کلمات not shall
control words
کلمات کنترلی
logion
کلمات قصار
terminology
کلمات فنی
VIP
مخفف کلمات
spate
سیل کلمات
addressing
و کلمات افست
code word
کلمات رمزی
code words
کلمات رمزی
terminologies
کلمات فنی
i ran the words through
ان کلمات را خط زدم
apothegm
کلمات قصار
declension
صرف کلمات
contents
کلمات یک نامه
word salad
سالاد کلمات
the f. words
کلمات زیرین
play on words
<idiom>
بازی با کلمات
word of mouth
کلمات مصطلح
VIPs
مخفف کلمات
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
petroleur
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
jived
کلمات بیهوده واحمقانه
aphorism
پند کلمات قصار
deletes
بریدن کلمات یک متن
aphorisms
پند کلمات قصار
Acrimonious words
کلمات تلخ و نیشدار
wordage
کلمات واژه بندی
word square
جدول کلمات متقاطع
deleting
بریدن کلمات یک متن
prowords
کلمات جلوی جملات
opposites test
ازمون کلمات متضاد
voder
یک ترکیب کننده کلمات
padding
کلمات یارکوردهای ساختگی
reserved words
کلمات ذخیره شده
she'd
مخفف کلمات had sheوwould she
crossword puzzle
جدول کلمات متقاطع
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
permutation table
جدول کلمات رمز
jives
کلمات بیهوده واحمقانه
jiving
کلمات بیهوده واحمقانه
jive
کلمات بیهوده واحمقانه
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
euphony
خوش اهنگی کلمات
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
charade
جدول کلمات متقاطع
deleted
بریدن کلمات یک متن
delete
بریدن کلمات یک متن
aphorize
کلمات قصار گفتن
end spell
خاتمه کلمات رمز
in so many words
با عین این کلمات
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
hendiadys
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
posy
کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
helmintho
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
word
تعداد کلمات در فایل یا متن
acephalo
که با کلمات دیگر ترکیب میشود
wpm
تعداد کلمات دردقیقه inute
epigrammatic
وابسته به لطیفه و کلمات قصار
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
awol
مخفف کلمات leave absentwithout
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
helminth
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
sweet words (voice,sleep
کلمات ( صدا خواب )شیرین
posies
کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
worded
تعداد کلمات در فایل یا متن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com