English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
peonage استفاده از سربازهای پیاده در خدمت
Other Matches
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
ttl استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
thin Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
duty assignment واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
wait on خدمت رسیدن و خدمت کردن
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
temporary storage فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
dishonorable discharge اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
offices خدمت
sorb خدمت
service خدمت
duty خدمت
office خدمت
serviced خدمت
on service سر خدمت
on duty سر خدمت
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
au pair خدمت تهاتری
off duty خارج از خدمت
obliging اماده خدمت
shipmate هم خدمت درناو
au pairs خدمت تهاتری
service stairs پلکان خدمت
dismissal اخراج از خدمت
conscription خدمت اجباری
dismissals اخراج از خدمت
duty station محل خدمت
service uniform اونیفرم خدمت
shore duty خدمت ساحل
ministers خدمت کردن
servant پیش خدمت
servants پیش خدمت
to wait خدمت رسیدن
military service خدمت نظامی
minister خدمت کردن
breach of duty ترک خدمت
compulsory service خدمت وفیفه
carded for record از خدمت صف معاف
desertion فرار از خدمت
desertion ترک خدمت
be off one's duty سر خدمت نبودن
bad conduct discharge اخراج از خدمت
attendance خدمت ملازمت
active federal service خدمت کادر
while on duty حین خدمت
national service خدمت ملی
veteran service خدمت سربازی
attendances خدمت ملازمت
chancery در ان خدمت میکند
half pay حق انتظار خدمت
serve در خدمت بودن
serve خدمت کردن
on duty درحین خدمت
one's service خدمت یکسره
personal service خدمت شخصی
public service خدمت بجامعه
ready for duty اماده خدمت
record of service سابقه خدمت
caskets کلاه خدمت
casket کلاه خدمت
serve خدمت کردن به
served خدمت کردن
drafts به خدمت فراخواندن
drafted به خدمت فراخواندن
information service خدمت اطلاعاتی
in service به خاطر خدمت
ministrant خدمت کننده
ministration اداره خدمت
serves خدمت کردن به
honorable service خدمت با افتخار
serves در خدمت بودن
general discharge خاتمه خدمت
serves خدمت کردن
served خدمت کردن به
served در خدمت بودن
extra duty خدمت اضافی
sea duty خدمت دریا
service medal نشان خدمت
exempt from duty معاف از خدمت
service contract قرارداد خدمت
service obligation تضمین خدمت
service cap کلاه خدمت
service calls شیپور خدمت
draft به خدمت فراخواندن
active service خدمت کادرثابت
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
au pair وابسته به مبادلهی خدمت
layoffs خاتمه دادن به خدمت
i am at your service در خدمت شما هستم
layoff خاتمه دادن به خدمت
honorable service خدمت افتخار امیز
liable to military service مشمول خدمت وفیفه
au pairs وابسته به مبادلهی خدمت
effective سرباز اماده به خدمت
service contract قرارداد انجام خدمت
service ribbon لنت نشان خدمت
walking papers ورقه خاتمه خدمت
in serving training اموزش ضمن خدمت
inbearing فضولانه حاضر خدمت
inbearing ناخوانده حاضر خدمت
active duty خدمت کادر ثابت
efective واجدصلاحیت برای خدمت
conscientious objection خودداری از خدمت سربازی
d. certificate ورقه پایان خدمت
day of duty تعداد روزهای خدمت
reenlistment دوباره به خدمت فراخواندن
distinguished service cross نشان خدمت ممتاز
to serve in the ranks خدمت سربازی کردن
rota جدول نوبت خدمت
rotas جدول نوبت خدمت
to bear arms خدمت نظام کردن
rewardable جبران خدمت اجر
preservice training کاراموزی پیش از خدمت
distinguished service cross نشان صلیب خدمت
permanent duty station محل خدمت دایمی
arrival حضور در خدمت فرستی
active service خدمت زیر پرچم
desertion ترک خدمت کردن
service bar مدال یا نشان خدمت
bronze service star نشان خدمت برنزی
desert from military service فراری از خدمت نظام
certificate of service تصدیق نامه خدمت
gun book دفترچه خدمت توپ
selective service خدمت داوطلبانه نظام
arrivals حضور در خدمت فرستی
exit interview مصاحبه پایان خدمت
serves خدمت ارتشی کردن
serve خدمت ارتشی کردن
on-the-job training آموزش ضمن خدمت
serve خدمت انجام دادن
duty ماموریت خدمت نگهبانی
draft order [American English] دستور به خدمت [سربازی]
serves خدمت انجام دادن
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
leave of absence ایام ترک خدمت
rewarded جبران خدمت اجر
rewards جبران خدمت اجر
leaves of absence ایام ترک خدمت
servitude خدمت اجباری رعیتی
reward جبران خدمت اجر
to serve in the army درارتش خدمت کردن
military service خدمت زیر پرچم
walking ticket ورقه خاتمه خدمت
served خدمت انجام دادن
military service خدمت نظام وفیفه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com