Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
squidding
استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
Other Matches
nymph
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly fishing
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
nymphs
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fly
طعمه مصنوعی بشکل حشره
steamer
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamers
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
fly tying
گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bug
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
bug taper
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
victims
طعمه
baiting
طعمه
setting up
طعمه ها
sets
طعمه ها
set
طعمه ها
victim
طعمه
prey
طعمه
terminal tackle
طعمه
put-upon
طعمه قراردادن
victimizing
طعمه کردن
victimizes
طعمه کردن
prey
طعمه قربانی
victimize
طعمه کردن
hank
طعمه شکار
victimising
طعمه کردن
victimises
طعمه کردن
baited
طعمه ماهیگیری
victimised
طعمه کردن
baits
طعمه دادن
chums
طعمه ماهیگیری
baits
طعمه ماهیگیری
chum
طعمه ماهیگیری
ravin
طعمه شکاری
predacity
طعمه جویی
hanks
طعمه شکار
chumming
طعمه ریزی
lures
طعمه ماهی
bait
طعمه دادن
lured
طعمه ماهی
luring
طعمه ماهی
victimized
طعمه کردن
baiter
طعمه دهنده
bait
طعمه ماهیگیری
baited
طعمه دادن
lure
طعمه ماهی
put upon
طعمه قراردادن
raven
شکار طعمه شکاری
hits
طعمه دزدی ماهی
hitting
طعمه دزدی ماهی
hit
طعمه دزدی ماهی
poppers
طعمه شناور ماهیگیری
popping plug
طعمه ماهیگیری شناور
popper
طعمه شناور ماهیگیری
take
طعمه خوردن ماهی
takes
طعمه خوردن ماهی
ravens
شکار طعمه شکاری
bait casting
پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
wet fly
طعمه ماهیگیری زیرابی
bottom rig
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
dropper fly
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
jigging
بالا و پایین بردن طعمه در اب
fish
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fished
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fishes
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
prey
دستخوش ساختن طعمه کردن
spinner
نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
bait fish
ماهی کوچک بعنوان طعمه
jigs
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
tailfly
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
luring
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
lures
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
hackle
پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
lured
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lure
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
jig
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
terminal rig
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
turtle knot
گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly dope
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bucktail
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
baited
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
luring
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lure
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
snap swivel
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
plugs
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugging
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
real
غیر مصنوعی طبیعی
fuji
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
fly casting
استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
acrylic fibers
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
signalling
استفاده از کانال صوتتی طبیعی برای ارسال داده
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
low resolution graphics
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
spot bowler
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
prolog
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
standard
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standards
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
brunch
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
fraudulent weave
[false]
بافت تقلبی
[بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
robotics
علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
well behaved
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
per pro
بجای
Instead of you
بجای تو
instead of
بجای
lieu
بجای
vice
بجای
in the room of
بجای
vice-
بجای
vices
بجای
in return for
بجای
in payment of
بجای
vises
بجای
in lieu of
بجای
in his stead
بجای او
in exchange for
بجای
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
instead of celebrating
بجای جشن
he succeeded his father
بجای پدرنشست
elsewhere
بجای دیگر
to pass for
قلمدادشدن بجای
in somebody's place
بجای کسی
quid pro quo
بجای عوض
stead
بجای بعوض
instead of
<conj.>
بجای
[بعوض]
in place of
بجای درعوض
instead
بجای اینکه
quid pro quos
بجای عوض
for
بجای از طرف
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
were i in his skin
اگر بجای او بودم
take your mirks
فرمان بجای خود
instead of vice versa
بجای برعکس این
back to your seats
برگردید بجای خود
instead of the other way around
بجای برعکس این
hardwired connection
می بجای ورودی و سوکت
on your marks
فرمان بجای خود
instead of the reverse
بجای وارونه این
O.K.
اصط لاحی که بجای
impersonify
بجای شخص گرفتن
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com