Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
use by name |
استفاده بانام |
|
|
Other Matches |
|
incognito |
بانام مستعار |
registered shares |
سهام بانام |
incog |
پوشیده بانام عوضی |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
dead time |
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود |
dead freight |
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود |
vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
frees |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
capacities |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
free |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
freeing |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
freed |
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است . |
capacity |
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است |
idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
fourth generation computers |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
bitmap |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
band |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
bands |
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند |
shareware |
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد. |
ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
exerciser |
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
joint tenants |
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد |
common use |
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
solenoid sweep |
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید |
publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
wires |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
wire |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
oasis |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
oases |
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
reed |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
stepped lines |
خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.] |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
usage |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
usages |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
An opportunist. A time -server. |
آدم استفاده جو ( استفاده گر ) |
warp patterning |
طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.] |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
profiteer |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
profiteers |
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
public |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
jute fiber |
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.] |
cable weft |
پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند] |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
exploiting |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploit |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploits |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
acquisition |
استفاده |
profiteer |
استفاده چی |
inutile |
بی استفاده |
gainings |
استفاده |
usages |
استفاده |
profiteers |
استفاده چی |
acquisitions |
استفاده |
utilization |
استفاده |
misuser |
سو استفاده از حق |
usage |
استفاده |
footwork |
استفاده از پا |
benefited |
استفاده |
benefit |
استفاده |
use |
استفاده |
beneficiary |
استفاده |
beneficiaries |
استفاده |
benefiting |
استفاده |
uses |
استفاده |
loots |
استفاده نامشروع |
obsolete |
غیرقابل استفاده |
procedures |
طرق استفاده |
flip shot |
ضربه با استفاده از مچ |
unprofitable |
غیرقابل استفاده |
loot |
استفاده نامشروع |
usable <adj.> |
قابل استفاده |
fit for use |
قابل استفاده |
looted |
استفاده نامشروع |
utilizing |
استفاده کردن از |
employed |
استفاده کردن |
employ |
استفاده کردن |
employing |
استفاده کردن |
utilising |
استفاده کردن از |
utilizer |
استفاده کننده |
usability |
قابلیت استفاده |
diagrammatically |
استفاده از نمودار |
trial runs |
استفاده ازمایشی |
use by value |
استفاده با ارزش |
procedural |
استفاده از یک تابع |
for the benefit of |
برای استفاده |
use value |
ارزش استفاده |
user cost |
هزینه استفاده |
utilises |
استفاده کردن از |
utilize |
استفاده کردن از |
utilised |
استفاده کردن از |
utilizes |
استفاده کردن از |
employs |
استفاده کردن |
put upon |
استفاده کردن از |
put-upon |
استفاده کردن از |
bene fevdatory |
طرف استفاده |
to a. one self of |
استفاده کردن از |
time utility |
استفاده از زمان |
clear the bench |
استفاده از ذخیره ها |
utilization |
استفاده عملی |
cut down on <idiom> |
استفاده کمترازچیزی |
xmodem |
استفاده میشود |
disposable income |
درامدقابل استفاده |
dojutsu |
هنر استفاده از جو |
cut back <idiom> |
استفاده کمتر |
availability |
قابلیت استفاده |
user |
استفاده کننده |
buffer |
استفاده از میانگیر |
serviceability |
قابلیت استفاده |
to make use of |
استفاده کردن از |
What is in it for me ? |
برای من چه استفاده ای ؟ |
barrier tactics |
فن استفاده از موانع |
handy <adj.> |
قابل استفاده |
operational |
قابل استفاده |
value in use |
ارزش استفاده |
trial run |
استفاده ازمایشی |
gravy |
استفاده نا مشروع |
tactile |
استفاده از حس لامسه |
syphoning |
استفاده از سیفون |
fingering |
استفاده از انگشت |
handier |
قابل استفاده |
to trade on |
سو استفاده کردن از |
to take a of |
استفاده کردن از |
to play upon |
سو استفاده کردن از |
ill treatment |
سوء استفاده |
to make much of |
استفاده کردن از |
handiest |
قابل استفاده |
tie up <idiom> |
محدودیت استفاده |
backward leg hook and underarm |
سوبلس با استفاده از پا |
seat of the pants |
استفاده از تجربه |
exploitable |
قابل استفاده |
nonuse |
عدم استفاده |
gains |
صرفه استفاده |
gained |
صرفه استفاده |
gain |
صرفه استفاده |
profitable |
قابل استفاده |
allowable |
قابل استفاده |
unusable |
غیرقابل استفاده |
applicable <adj.> |
قابل استفاده |
suitable <adj.> |
قابل استفاده |
useful <adj.> |
قابل استفاده |
utilisable [British] <adj.> |
قابل استفاده |
avail |
فایده استفاده |
applications |
کاربرد استفاده |
application |
کاربرد استفاده |
practicals |
قابل استفاده |
practical <adj.> |
قابل استفاده |
frauds |
سوء استفاده |
unutilizable |
غیرقابل استفاده |
fraud |
سوء استفاده |
utilizable <adj.> |
قابل استفاده |
advantageous <adj.> |
قابل استفاده |
beneficial <adj.> |
قابل استفاده |
proper <adj.> |
قابل استفاده |
purpose-built <adj.> |
قابل استفاده |
abusing |
سوء استفاده |
purposeful <adj.> |
قابل استفاده |
abuses |
سوء استفاده |
applicatory <adj.> |
قابل استفاده |
abused |
سوء استفاده |
abuse |
سوء استفاده |
ill-treatment |
سوء استفاده |
applicability |
قابلیت استفاده |
application [applicability] |
قابلیت استفاده |
practicable <adj.> |
قابل استفاده |
expedient <adj.> |
قابل استفاده |
handy [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
utilized |
مورد استفاده |
helpful <adj.> |
قابل استفاده |
utile [archaic] [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
utilitarian [useful] <adj.> |
قابل استفاده |
use [of something] |
استفاده [از چیزی] |
uses |
استفاده از چیزی |
uses |
سودمندی استفاده |