English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
dominant user استفاده کننده عمده
Other Matches
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
prime implicant عمده دلالت کننده
dominant user یکان مصرف کننده عمده
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
body گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
bodies گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
major activity قسمت عمده فعالیت عمده
users استفاده کننده
user استفاده کننده
utilizer استفاده کننده
user's terminal ترمینال استفاده کننده
user program برنامه استفاده کننده
computer user استفاده کننده کامپیوتر
end user استفاده کننده نهایی
using agency مقام استفاده کننده
using agency یکان استفاده کننده
user group گروه استفاده کننده
user oriented language زبان استفاده کننده گرا
user profile جدول نمودار استفاده کننده
computer users group گروه استفاده کننده کامپیوتر
user area فضای مخصوص استفاده کننده
user's manual کتاب راهنمای استفاده کننده
multiple user system سیستم چند استفاده کننده
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
delimit تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimiting تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
user defined key کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
hot zone ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
user programmable terminal ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
delimited تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
log in name نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
user defined function عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
signing on فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
merge print program برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
field alterable control element یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
ecl طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
rat's nest یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
logo یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
subschema زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
poaching دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
user library کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
digits نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
air cooled oil cooler نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
filename اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
prima عمده
majoring عمده
principals عمده
leading عمده
mainlines عمده
principal عمده
essential عمده
essentials عمده
majored عمده
chiefs عمده
copesetic عمده
primes عمده
primed عمده
prime عمده
archical عمده
copacetic عمده
main عمده
bulk عمده
only عمده
essential <adj.> عمده
major <adj.> عمده
chief عمده
quintessential <adj.> عمده
substantive [essential] <adj.> عمده
vital <adj.> عمده
primary عمده
stapling عمده
material عمده
head عمده
staple عمده
major عمده
mainlining عمده
mainlined عمده
mainline عمده
materials عمده
significant عمده
significantly عمده
stapled عمده
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
the great vassals اقطاعداران عمده
dominant نمایان عمده
protagonist بازیگر عمده
oeuvre کار عمده
end item اقلام عمده
protagonists بازیگر عمده
bulk supply اماد عمده
central war جنگ عمده
heft بخش عمده
major foul خطای عمده
major product تولیدات عمده
major sort جورسازی عمده
majoring مهم عمده
major مهم عمده
stapling کالای عمده
majored مهم عمده
stapled کالای عمده
principal town شهر عمده
principal cause جهت عمده
primary planets سیارات عمده
major end item اقلام عمده
major depression افسردگی عمده
high road جاده عمده
mainspring سبب عمده
host troop قوای عمده
majors اتحادیههای عمده
materially بطور عمده
chiefly بطور عمده
leading lady or man بازیگر عمده
staple کالای عمده
main body عمده قوا
major assembly قطعه عمده
major command یکان عمده
primary center مرکز عمده
grossed عمده ناخالص
predominant نافذ عمده
wholesalers عمده فروش
grossest عمده ناخالص
grossing عمده ناخالص
whole sale dealer عمده فروشی
wholesaler عمده فروش
leading عمده برجسته
grosses عمده ناخالص
whole prices قیمتهای عمده
principal عمده موکل
whole sale trade عمده فروشی
principals عمده موکل
gross عمده ناخالص
whole saler عمده فروش
wholeseller عمده فروش
bulk بصورت عمده
wholesale عمده فروشی
mass قسمت عمده
squire ملاک عمده
gist مطلب عمده
motifs شکل عمده
motif شکل عمده
grosser عمده ناخالص
on در مسیر عمده
to sell عمده فروختن
squires ملاک عمده
bulk قسمت عمده
lion's share بخش عمده
massing قسمت عمده
be-all and end-all عامل عمده
masses قسمت عمده
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
multiuser system سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com