English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
English Persian
vomiturition استفراغ پیاپی
Other Matches
pukes استفراغ
puked استفراغ
emesis استفراغ
vomiting استفراغ
disengorgement استفراغ
puke استفراغ
puking استفراغ
puked : استفراغ کردن قی
pukes : استفراغ کردن قی
puke : استفراغ کردن قی
puking : استفراغ کردن قی
emetics استفراغ اور
nausea حالت استفراغ
haematemesis استفراغ خون
disgorging استفراغ کردن
disgorges استفراغ کردن
disgorged استفراغ کردن
disgorge استفراغ کردن
emetic استفراغ اور
vomit استفراغ کردن برگرداندن
emetic داروی استفراغ اور
emetics داروی استفراغ اور
vomited استفراغ کردن برگرداندن
vomits استفراغ کردن برگرداندن
seasick مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
serial پیاپی
serials پیاپی
successive پیاپی
successions پیاپی
succession پیاپی
consecutive پیاپی
biotic succession پیاپی زیستی
continuous reinforcement تقویت پیاپی
consecutive پیاپی متوالی
serial correlation همبستگی پیاپی
serial numbers شماره پیاپی
serial number شماره پیاپی
serial access دستیابی پیاپی
successively پیاپی پشت سر هم
serializer پیاپی ساز
serial feeding خورش پیاپی
bursts گروهی از خطاهای پیاپی .
consecutive number of the chart شماره پیاپی نقشه
burst گروهی از خطاهای پیاپی .
serial access memory حافظه با دستیابی پیاپی
accumulative sampling نمونه گیری پیاپی
peppering فلفلی باضربات پیاپی زدن
meteor shower سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteoric shower سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
peppers فلفلی باضربات پیاپی زدن
serialize نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializing نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises نوبتی کردن پیاپی ساختن
quick firer تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
continual آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
serialised نوبتی کردن پیاپی ساختن
pepper فلفلی باضربات پیاپی زدن
serialising نوبتی کردن پیاپی ساختن
Seven solid years. هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
sample size مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
continuous سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
splicing ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
alliteration اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
sprocket چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket wheel چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
defragmentation سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
byte ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
jabbering سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabber سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbered سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
carrier حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
bytes ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
carriers حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
jabbers سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
optical شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
main مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
worded سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com