Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
disposition
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
Other Matches
logistical
مربوط به اماد یکانها
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
redesignate
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
civilian supply
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
prepositions
استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
preposition
استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
balanced mobilization
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
coordinated procurement
عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
safe conduct
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
flat pass
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
safe conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
target approach point
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
tropicalization
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
craft reimbursable supply
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
colony
استقرار
localization
استقرار
mounting
استقرار
establishments
استقرار
establishment
استقرار
stability
استقرار
settlement
استقرار
settlements
استقرار
solidification
استقرار
sessility
استقرار
pitches
استقرار
downloading
استقرار
pitch
استقرار
installations
استقرار
installation
استقرار
centralisation
استقرار درمرکز
tent striking
فرمان ضد استقرار
lodgment area
منطقه استقرار
seats
سکوی استقرار
permanent emplacement
استقرار دایمی
positioning band
حلقه استقرار
angle of repose
زاویه استقرار
crimping groove
شیار استقرار
seated
سکوی استقرار
seat
سکوی استقرار
stanchion
سکوی استقرار
reintegration
استقرار مجدد
delocalization
عدم استقرار
posteriori
ازراه استقرار
centralization
استقرار درمرکز
stationed
استقرار یافتن
confirmation
تثبیت استقرار
restoration
استقرار مجدد
stations
استقرار یافتن
yoke
دوشاخه استقرار
station
استقرار یافتن
yoke
پایه استقرار
troops
یکانها
lodgement
منزل گیری استقرار
automatic font downloading
استقرار خودکار فونت
lodgment
منزل گیری استقرار
network topology
چگونگی استقرار شبکه
seating
محل استقرار نشیمن
alt azimuth mounting
استقرار سمت- ارتفاعی
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
downloading utility
برنامه کمکی استقرار
set up
اماده بکار استقرار
angle of repose
حداکثر شیب استقرار
equatorial mounting
استقرار معدل النهاری
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
keeping
ذخایر یکانها
despatched
اعزام یکانها
weapon troops
یکانها ادوات
rotation
تعویض یکانها
servicae life
عمرخدمتی یکانها
despatching
اعزام یکانها
dispatch
اعزام یکانها
dispatches
اعزام یکانها
incidents
تصادم یکانها
dispatched
اعزام یکانها
incident
تصادم یکانها
reinforce
تقویت یکانها
force structure
سازمان یکانها
reinforces
تقویت یکانها
replacements
تعویض یکانها
replacement
تعویض یکانها
despatches
اعزام یکانها
logistic route
امورلجستیکی یکانها
system of units
دستگاه یکانها
movements
حرکات یکانها
line of retreat
خط بازگشت یکانها
downloadable font
فونت قابل استقرار در حافظه
anchor line cable
کابل استقرار چتردر هواپیما
settling rounds
تیر استقرار قنداق توپ
metacenter
نقطه استقرار وثبات یاتوازن
make up
<idiom>
استقرار وسایل تزئین وآرایش
location of industry
تعیین محل استقرار صنعت
administrations
اداره امور یکانها
administration
اداره امور یکانها
collective call sign
معرف مشترک یکانها
disband
منحل کردن یکانها
disbands
انحلال رسمی یکانها
force development
برنامه تشکیل یکانها
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disbanding
منحل کردن یکانها
rendezvous area
نقطه الحاق یکانها
relief in place
تعویض یکانها در محل
disbanding
انحلال رسمی یکانها
redezvous
محل تلاقی یکانها
disbands
منحل کردن یکانها
separations
مستقل شدن یکانها
troop program
برنامه تشکیل یکانها
separation
مستقل شدن یکانها
disband
انحلال رسمی یکانها
employment
به کار بردن یکانها
logistics
عمل تدارک یکانها
settle
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
sponson
سکوی استقرار توپ روی برجک
gun post
سوراخ محل استقرار لوله توپ
location theory
نظریه تعیین محل استقرار صنعت
cannelure
شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
cannelure
شیار استقرار پوکه روی گلوله
settles
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
detaching
زیرامر قرار دادن یکانها
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
detaches
زیرامر قرار دادن یکانها
attachment
منتصب کردن یکانها انتصاب
detach
زیرامر قرار دادن یکانها
chop
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
interservice
بین یکانها در حین خدمت
fast shuttle
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
redeployment
تغییر مکان دادن یکانها
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
steric
وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
movement control
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
debarkation
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
tent striking
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
common user items
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
adjutant's call
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
parting shot
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
parting shots
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
trailer park
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
water supplies
اماد اب
water supply
اماد اب
bulk material
اماد یک جا
armed
جنگ اماد
general supplies
اماد عمومی
shop supply
اماد تعمیرگاهی
gratuitous issue
اماد پیشکشی
critical item
اماد حساس
supply sergeant
گروهبان اماد
consigned inventory
اماد امانی
condition code
کدوضعیت اماد
intransit stock
اماد سیال
level of supply
سطح اماد
trains
بنه اماد
trained
بنه اماد
essential supply
اماد حیاتی
essential supply
اماد ضروری
air landed supply
اماد هوانشستی
stock
اماد ذخیره
follow up
اماد بعدی
follow up supply
اماد متعاقب
development order
دستوربهبود اماد
follow up supply
اماد بعدی
train
بنه اماد
depot supply
اماد دپویی
depot supply
اماد امادگاهی
stocked
اماد ذخیره
air material
اماد هوایی
short supply
اماد کم یاب
commodity command
فرماندهی اماد
stockage
ذخیره اماد
supply support
پشتیبانی اماد
unit supply
اماد یکانی
supply route
مسیر اماد
care of supplies
نگهداری اماد
care of supplies
مراقبت اماد
one day's supply
یک روز اماد
supply control
کنترل اماد
bulk supply
اماد با کانتینر
materiel management
مدیریت اماد
bulk supply
اماد عمده
bulk material
اماد حجیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com