English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (1 milliseconds)
English Persian
bemock استهزاء و ریشخندکردن
Other Matches
bamnoozle ریشخندکردن
cajoles ریشخندکردن
coax ریشخندکردن
coaxed ریشخندکردن
coaxes ریشخندکردن
louts ریشخندکردن
lout ریشخندکردن
cajoling ریشخندکردن
cajole ریشخندکردن
cajoled ریشخندکردن
coaxing ریشخندکردن
fleech ریشخندکردن
carney ریشخندکردن
fraise ریشخندکردن
carnie ریشخندکردن
carny ریشخندکردن
to fob off ریشخندکردن
to get round ازسرخودرفع کردن ریشخندکردن
sneeringly با استهزاء
blear استهزاء
sneers استهزاء
sneer استهزاء
sneered استهزاء
sneering استهزاء
jear استهزاء
fleer استهزاء
mockery استهزاء
derision استهزاء
scorner استهزاء امیز
jeering ریشخند استهزاء
mock استهزاء کردن
guy استهزاء کردن
guys استهزاء کردن
derisively استهزاء امیز
derisive استهزاء امیز
jigs استهزاء کردن
scornfully از روی استهزاء
catagelophobia استهزاء هراسی
floutingly ازروی استهزاء
follery استهزاء کردن
jig استهزاء کردن
gibingly به طعنه و استهزاء
quizzingly از روی استهزاء
mocked استهزاء کردن
mocking استهزاء کردن
jeers ریشخند استهزاء
derisory استهزاء امیز
jeer ریشخند استهزاء
jeered ریشخند استهزاء
scoff ریشخند استهزاء
scoffed ریشخند استهزاء
mocks استهزاء کردن
scoffs ریشخند استهزاء
scoffing ریشخند استهزاء
gibe باطعنه استهزاء کردن
scorns استهزاء کردن خردانگاری
scorning استهزاء کردن خردانگاری
scorn استهزاء کردن خردانگاری
ironies گوشه وکنایه و استهزاء
irony گوشه وکنایه و استهزاء
scorned استهزاء کردن خردانگاری
deriding بکسی خندیدن استهزاء کردن
fleeringly استهزاء کنان باخنده تمسخرامیز
derided بکسی خندیدن استهزاء کردن
deride بکسی خندیدن استهزاء کردن
derides بکسی خندیدن استهزاء کردن
flout استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouting استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
jests تمسخر کردن استهزاء کردن
jest تمسخر کردن استهزاء کردن
jear استهزاء کردن مسخره کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com