English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
stability استواری استحکام
stableness استواری استحکام
Other Matches
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
formidability استواری
ridge bone استواری
inconsistencies نا استواری
stability استواری
inconsistency نا استواری
insubstatiality نا استواری
fixity استواری
inconsistence نا استواری
rigidity استواری
solidity استواری
immovableness استواری
immovability استواری
sessility استواری
stabilization استواری
steadviness استواری
the instability of a bridge نا استواری پل
steadfastness استواری
backbone استقامت استواری
immovably با استواری پایدارانه
fastnesses محکمی استواری
solidity استواری سختی
fastness محکمی استواری
sureness قطعیت استواری
constancy استواری وفاداری
marital stability استواری زناشویی
stability coefficient ضریب استواری
emotional stability استواری هیجانی
stabilimeter استواری سنج
backbones استقامت استواری
political instability تزلزل یا نا استواری سیاسی
impregnability استواری ابستن نشدنی
resoluteness عزم ثابت استواری
arm hand steadiness test ازمون استواری دست و بازو
consistence استحکام
rigidification استحکام
ridge bone استحکام
formidableness استحکام
strenght استحکام
instable بی استحکام
solidification استحکام
reinforcement استحکام
backbone استحکام
strengths استحکام
consistency استحکام
fortification استحکام
fortifications استحکام
consistent استحکام
solidity استحکام
rigidity استحکام
strength استحکام
staying power استحکام
substance استحکام
substances استحکام
resistance استحکام
backbones استحکام
knot strength استحکام گره
disruptive strength استحکام انقطاع
initial strength استحکام اولیه
torsional strength استحکام پیچشی
consolidation استحکام تحکیم
stability استحکام مقاومت
coefficient of consolidation ضریب استحکام
tensile strength استحکام کششی
structrual stability استحکام ساختمانی
strength ratio نسبت استحکام
strength properties خصوصیات استحکام
granite سختی استحکام
solidification انجماد استحکام
impact strength استحکام ضربهای
grit استحکام نخاله
dielectric strength استحکام دی الکتریک
dielectric strength استحکام شکست
cube commpression strenght استحکام ریشهای
crimping groove شیار استحکام
consistence ثبات استحکام
compression strength استحکام فشاری
transverse bending strength استحکام خمشی
buckling strength استحکام خمشی
gritting استحکام نخاله
gritted استحکام نخاله
fillers میله استحکام
fatigue strength استحکام خستگی
impact strength استحکام برخورد
high temperature strength استحکام حرارتی
filler میله استحکام
fortifiable قابل استحکام
hot strength استحکام گرمایی
consistency ثبات استحکام
formidability استحکام بزرگی
gussets بست استحکام خرپاها
ultimate strength مقاومت یا استحکام نهایی
torsional rigidity استحکام در مقابل پیچش
torsional fatigue strength استحکام فرسودگی پیچشی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
high strength steel فولاد با استحکام عالی
high strength cast iron چدن با استحکام عالی
tracking resistance استحکام جریان خزشی
intrinsic fatigue strength استحکام فرسودگی ذاتی
izod impact strength استحکام ضربه ایزوتوپ
gusset بست استحکام خرپاها
thermostability قابلیت استحکام در مقابل حرارت
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
epaulement استحکام موقتی جناحی مترس
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
ultimate tensile strength حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
breastwork استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
edge finish شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
bending fatigue strength مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
sizing آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Nomatic rugs قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com