Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
firmware
استوار- ابزار
Search result with all words
firmware
RO قرار داده شده است ابزار استوار
Other Matches
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
stable
استوار
stables
استوار
undeviating
<adj.>
استوار
unshaken
استوار
deep-set
استوار
steadfastly
استوار
solid
استوار
solids
استوار
steadfast
استوار
tenacious
استوار
rigid
استوار
sounds
استوار
unswerving
<adj.>
استوار
four-square
استوار
immovable
استوار
sergeant majors
استوار
sergeant major
استوار
sure
استوار
soundest
استوار
sounded
استوار
sound
استوار
surest
استوار
surer
استوار
constants
باثبات استوار
chief warrant officer
استوار یکم
two handed
محکم استوار
hard shoulder
شانه استوار
veteran
ثابت استوار
constant
باثبات استوار
veterans
ثابت استوار
solidly
بطور استوار
stabilizer
استوار کننده
stabilisers
استوار کننده
steels
محکم استوار
steeling
محکم استوار
steadies
پرپشت استوار
firm
استوار کردن
firm
استوار محکم
secures
مطمئن استوار
secure
مطمئن استوار
steadied
پرپشت استوار
credential
استوار نامه
straightener
استوار کننده
sergeant first class
استوار دوم
self sufficient
خود استوار
master chief petty officer
استوار یکم
steadying
پرپشت استوار
steady
پرپشت استوار
steadiest
پرپشت استوار
firmer
استوار محکم
firmer
استوار کردن
stabilization
استوار سازی
firms
استوار کردن
steeled
محکم استوار
steel
محکم استوار
firms
استوار محکم
firmest
استوار کردن
firmest
استوار محکم
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
steadiest
استوار یامحکم کردن
steadies
استوار یامحکم کردن
consistent
استوار ثابت قدم
steady
استوار یامحکم کردن
to keep one's feet on the ground
<idiom>
آرام و استوار ماندن
steadied
استوار یامحکم کردن
chief petty officeer
ناو استوار یکم
steadying
استوار یامحکم کردن
chief petty officer
ناو استوار یکم
petty officer
ناو استوار دوم
petty officers
ناو استوار دوم
master sergeant
استوار ارشد نیروی زمینی
abide by one's word
بر قول خود استوار بودن
well timbered
با الوار محکم و استوار شده
as steady as a rock
<idiom>
مثل کوه
[استوار و ثابت]
stabilized
استوار کردن ثابت شدن
stabilize
استوار کردن ثابت شدن
stabilising
استوار کردن ثابت شدن
stabilises
استوار کردن ثابت شدن
stabilised
استوار کردن ثابت شدن
stabilizes
استوار کردن ثابت شدن
doodad
ابزار
device
ابزار
devices
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
yard stick
خط کش
[ابزار]
gadgets
ابزار
gadget
ابزار
instrumentation
ابزار
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
folding rule
خط کش
[ابزار]
yardstick
خط کش
[ابزار]
doodads
ابزار
locking device
ابزار
tools
ابزار
hardware
ابزار
implements
ابزار
implementing
ابزار
implemented
ابزار
instrument
ابزار
implement
ابزار
tool
ابزار
tool holder
ابزار گیر
toll steel
فولاد ابزار
putty knife
کارتک
[ابزار]
spackle knife
کارتک
[ابزار]
skiving tool
ابزار تراش
small tool
ابزار کوچک
tax instrument
ابزار مالیاتی
diamond-fret
ابزار لوزی
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
precision tool
ابزار دقیق
steelwork
ابزار پولادین
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
metal cutting tool
ماشین ابزار
means of production
ابزار تولید
milling cutter
ابزار فرزکاری
milling tool
ابزار فرزکاری
moulding plane
رنده ابزار
moulding templet
ابزار کشویی
planishing tool
ابزار پرداخت
helve
دسته ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
hawksbill
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
lifting device
ابزار بالا بر
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
tool maker
ابزار ساز
astragulus
ابزار فیتیله ای
astragal
ابزار فیتیله ای
workbox
جعبه ابزار
angle-roll
ابزار گرد
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
instrument panels
پهنهی ابزار
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
calipers
کولیس
[ابزار]
instrument panels
پیشخوان ابزار
physical device
ابزار مادی
calipers
قطرسنج
[ابزار]
turning tool
ابزار تراشکاری
tool maker
ابزار مند
tool set
دست ابزار
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
tool sharpener
ابزار چاق کن
toolbox
جعبه ابزار
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
common round
ابزار فیتیله
toolhouse
انبار ابزار
toolroom
اتاق ابزار
bird's-break
ابزار رخ منقاری
bench
میز ابزار
cold heading tool
ابزار سردکار
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
machine tools
ابزار ماشینی
machine tool
ابزار ماشینی
furniture
ابزار اهنی
tool
ابزار کار
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
assembly tools
ابزار مونتاژ
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
centering tool
ابزار تمرکز
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
bumping tool
ابزار خم کاری
brick workers tool
ابزار بنایی
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
hardware
سخت ابزار
cloned
ابزار همزاد
cloned
ابزار همگن
clone
ابزار همزاد
clone
ابزار همگن
plier
انبردست
[ابزار]
bags
کیف ابزار
clones
ابزار همگن
clones
ابزار همزاد
cloning
ابزار همگن
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
tool kits
جعبه ابزار
tool kit
جعبه ابزار
tool boxes
جعبه ابزار
tool box
جعبه ابزار
head
دهنه ابزار
cloning
ابزار همزاد
bag
کیف ابزار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com