Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
terete
استوانهای شکل در برش عرضی
Other Matches
crossbars
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar
خط عرضی صلیب میله عرضی
cylindrically
استوانهای
cylindric
استوانهای
cylindrical
استوانهای
cylinderical
استوانهای
drum magazine
مخزن استوانهای
shaft
میله استوانهای
shaft
محور استوانهای
drum turret
سر رولور استوانهای
drum switch
جابجاگر استوانهای
drum plotter
رسام استوانهای
drum controller
نافم استوانهای
crown saw
اره استوانهای
shafts
محور استوانهای
shafts
میله استوانهای
cylinderical fit
رابط استوانهای
can buoy
بویه استوانهای
induction cylinder
اهنربای استوانهای
cylindrical lens
عدسی استوانهای
drum armature
ارمیچر استوانهای
core sample
نمونه استوانهای
cylindrical armature
ارمیچر استوانهای
prill
قرص استوانهای شکل
single barrel culvert
ابگذر استوانهای ساده
cylindrical faceplate
صفحه استوانهای تلویزیون
mercator's projection
تصویر مرکاتوریا استوانهای
top hat
کلاه مردانه استوانهای
top hats
کلاه مردانه استوانهای
drum pump
پمپ استوانهای شکل
circular type gates
دریچههای نوع استوانهای
concrete core
نمونه استوانهای بتن
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
shaft furnace
کوره استوانهای شکل
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
drum type boring machine
دستگاه مته نوع استوانهای
manhole
محل دخول استوانهای شکل
manholes
محل دخول استوانهای شکل
spool
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
concertina
سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
spools
قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
cylinder
فشنگ خور استوانهای هفت تیر
mud sill
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
concertinaed
سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing
سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinas
سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
cylinderical limit gage
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
cylinders
فشنگ خور استوانهای هفت تیر
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
torose
استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
manubrium
سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
transect
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
pin wheel
درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
semirigid
دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
hollow ware
چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
lateral
عرضی
crossbar
خط عرضی
crossbars
خط عرضی
traversing
عرضی
cross
عرضی
crosses
عرضی
crossest
عرضی
transverse
عرضی
traverses
عرضی
traversed
عرضی
traverse
عرضی
crosser
عرضی
cross fall
شیب عرضی
lateral shifts
تغییرات عرضی
cross section
برش عرضی
lateral stability
پایداری عرضی
cross section
مقطع عرضی
cross roll
نورد عرضی
lateral tell
سبقت عرضی
latitude band
کمربند عرضی
cross feed
تغذیه عرضی
cross piece
تیر عرضی
cross linking
اتصال عرضی
cross hole
سوراخ عرضی
lateral route
جاده عرضی
sagrod
مهار عرضی
northing
مختصات عرضی
cross traverse
تراورس عرضی
deflection sweep
درو عرضی
transverse section
مقطع عرضی
cross trail
جاده عرضی
transverse plane
صفحه عرضی
cross section
نیمرخ عرضی
radial load
بار عرضی
radial play
بازی عرضی
leak coil
بوبین عرضی
latitude band
نوار عرضی
horizontal plane
صفحه عرضی
sag rod
مهار عرضی
lateral forces
نیروهای عرضی
crossed belt
تسمه عرضی
profile
مقطع عرضی
accidents
صفت عرضی
transverse joint
درز عرضی
transverse fault
گسل عرضی
timber
دنده عرضی
transverse crack
ترک عرضی
transverse bulkhead
تیغه عرضی
frame
دنده عرضی
transverse bracing
تقویت عرضی
transverse axis
محور عرضی
transverse acceleration
شتاب عرضی
accident
صفت عرضی
transverse reinforcement
ارماتور عرضی
transverse scale
مقیاس عرضی
profiled
مقطع عرضی
profiles
مقطع عرضی
profiling
مقطع عرضی
trimmed joist
تیر عرضی
traversing fire
اتش عرضی
transverse wave
موج عرضی
transverse valley
دره عرضی
transverse stress
تنش عرضی
transversal wave
موج عرضی
transversal section
برش عرضی
accidentalism
فلسفه عرضی
accidentalism
فلسفهء عرضی
athwart
به طور عرضی
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
square ball
پاس عرضی
sides way
نوسان عرضی
collateral ganglia
عقدههای عرضی
shape of cross section
نیمرخ عرضی
cross beam
تیر عرضی
abeam
جهت عرضی
cross head
تیر عرضی
transection
برش عرضی
cross cut
برش عرضی
phenomenal
عارضی عرضی
phenomenally
عارضی عرضی
cross compartment
دهلیز عرضی
cross brace
مهار عرضی
cross brace
گیره عرضی
axis
خط طولی یا عرضی
valley cross section
نیمرخ عرضی دره
section of valley
نیمرخ عرضی دره
latitude band
نوار عرضی زمینی
counter-brace
تیر تقویت عرضی
y axis
محور عرضی مختصات
transverse test specimen
نمونه ازمایش عرضی
transection
برش یا مقطع عرضی
transverse bending test
ازمایش خمش عرضی
northing
محور عرضی نقشه
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
transverse cardan shaft
محور کاردان عرضی
transverse conductance
مقدار هدایت عرضی
transverse fatigue test
ازمایش خستگی عرضی
swinging of flow
نوسانات عرضی جریان
cross-aisle
[گوشواره عرضی کلیسا]
accidental
غیر مترقبه عرضی
traverses
حرکت عرضی یا مورب
cross level buble
حباب تراز عرضی
cross hole nut
مهره با سوراخ عرضی
cross barred
دارای میلههای عرضی
career courses
دورههای عرضی نظامی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
backward pass
پاس عرضی یا به عقب
thwarted
نشیمنگاه عرضی قایق
thwart
نشیمنگاه عرضی قایق
rafters
تیر عرضی طاق
rafter
تیر عرضی طاق
traversing
حرکت عرضی یا مورب
traversed
حرکت عرضی یا مورب
traverse
حرکت عرضی یا مورب
shrouds
بکسلهای عرضی ناو
braced
تیر تقویت عرضی
brace
تیر تقویت عرضی
cross section
سطح مقطع عرضی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
cross tree
رابط عرضی دکلها
cross wall
دیوار پلهای عرضی
crossing target
هدفهای متحرک عرضی
crossrial carriage
پاگیر تیر عرضی
enfilade
درو عرضی کردن
cross sectional data
دادههای برش عرضی
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
keels
ستون عرضی مرکزی ناو
cross trail
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
tumple
گردش حول محور عرضی
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
I have nothing more to say .
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cross folding test
ازمایش چین خوردگی عرضی
keel
ستون عرضی مرکزی ناو
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com