English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
bush استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
Other Matches
beater mill تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
female سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
sockets سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
concentric shafts شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
it follows necessarily that ناچار این نتیجه گرفته میشود
zero hour <idiom> لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
arrowroot نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
prussic acid اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
uplift سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
uplifts سوختی که داخل هواپیما حمل میشود
cudbear ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
intakes مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
orifice meter روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
colas ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
cola ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
squire of dames کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
bayonet thermocouple probe قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
transit duty حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
air brick اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
phlorizin ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
die casting روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
blow in doors دری در مجرای ورودی موتورهواپیما که در اثر اختلاف فشار علیرغم نیروی فنربطرف داخل باز میشود
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
cards کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
braced بابست محکم کردن محکم بستن
brace بابست محکم کردن محکم بستن
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
patinated جرم گرفته کبره گرفته
intercommand داخل قسمت داخل یکان
hollow dam سد توخالی
bunkum توخالی
cannulate توخالی
gashing توخالی
cannulated توخالی
blank توخالی
blankest توخالی
buncombe توخالی
gash توخالی
gashed توخالی
gashes توخالی
hollow توخالی
hollows توخالی
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
bosh حرف توخالی
quill ساقه توخالی پر
hollow shaft محور توخالی
shingle roof سقف توخالی
puff paste ادم توخالی
filter blocks اجر توخالی
poppycock حرف توخالی
quills ساقه توخالی پر
tubular axle محور توخالی
perforated brick اجر توخالی
hollow space فضای توخالی
PCMCIA سوراخی
porosity پر سوراخی
porousness پر سوراخی
culver-house [سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole سوراخی را گرفتن
a breach in the fence سوراخی در حصار
pipe ساقه توخالی گیاه نی زدن
piped ساقه توخالی گیاه نی زدن
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
to plug سوراخی را گرفتن [ بستن]
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
debunk توخالی بودن چیزی را نشان دادن
bunks حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
bunk حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pinhole سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
cards سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
hole سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holes سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holing سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
cylinder استوانه
cylinders استوانه
shafts استوانه
shaft استوانه
platten استوانه
drummed استوانه
drum استوانه
platen استوانه
cannons استوانه
cannon استوانه
dog-wheel استوانه
rollers استوانه
roller استوانه
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
winched استوانه تارکشی نخ
graduate استوانه مدرج
cylindroid استوانه وار
induction cylinder استوانه القائی
graduates استوانه مدرج
graduating استوانه مدرج
revolving top استوانه توزیع
winch استوانه تارکشی نخ
recoil cylinder استوانه دافع
guide cylinder استوانه راهنما
winches استوانه تارکشی نخ
winching استوانه تارکشی نخ
cylindrically بشکل استوانه
access shaft مدخل استوانه ای
cylindroid شبه استوانه
ruffini cylinder استوانه روفینی
graduated cylinder استوانه مدرج
stele استوانه اوندی
driving sleeve استوانه گرداننده
stela استوانه اوندی
wehnelt cylinder استوانه ونلت
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
drum [ستون استوانه شکل]
dashpot استوانه متعادل کننده
roller بام غلتان استوانه
cylindrical دارای شکل استوانه
rollers بام غلتان استوانه
drum طبل کوس استوانه
rundle استوانه گردنده گوی
stelar دارای استوانه اوندی
replenisher استوانه نافم روغن
fust [میله استوانه ای ستون ها]
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
motor tube استوانه موتور موشک
drum فرف استوانه شکل
thin walled cylinder استوانه جدار نازک
drum درام سیلندر استوانه
drummed درام سیلندر استوانه
drummed فرف استوانه شکل
spacer disk استوانه توپر فلزی
drummed طبل کوس استوانه
rod یاخته استوانه ای [در چشم]
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
cylindrical coordinate مختصات استوانه ای [ریاضی]
lightening hole سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
warping head استوانه چرخنده بکسل لنگر
cylindrical coordinate system دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
counterbore خزینه دار کردن استوانه
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
penny in the slot سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
lubber's hole سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com