English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English Persian
trade secret اسرار بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
Other Matches
confidants محرم اسرار
confidant محرم اسرار
confidantes محرم اسرار
secretaries محرم اسرار
secretary محرم اسرار
gnostic اسرار امیز
Shrouded in mystrey. در پرده اسرار
mysterious اسرار امیز
confidante زن محرم اسرار
privy محرم اسرار اختصاصی
mystagogue مفسر اسرار دین
self repression حفظ اسرار خود
sedition خیانت در حفظ اسرار نظامی
occult اسرار امیز مستتر کردن
tipster فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
confidnetial relationship with client حفظ اسرار صاحب کار
cabala علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbalah علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbala علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
confidnetial relationship with client حفظ اسرار موکل حفظ اسرارمشتری
mercantile بازرگانی
trading بازرگانی
commercial بازرگانی
emporetic بازرگانی
merchantry بازرگانی
commerce بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
traded بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
trade بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
merchantman کشتی بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
idiograph نشان بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
mercantilism سیاست بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
trade deficit کسری بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
mart مرکز بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
businesses کسب و کار بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com