Dictiornary-Farsi | اسفالت سطحی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
surface treatment	اسفالت سطحی


Other Matches

surficial swellings	بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
mineral pitch	اسفالت
compressed asphalt	اسفالت
asphaltum	اسفالت
asphalt	اسفالت
bitumen gronted construction	اسفالت نفوذی
asphaltic sandstone	سنگریزههای اسفالت
asphaltic bitumen	قیر اسفالت
asphalt power	گرد اسفالت
hot min	اسفالت گرم
asphalt power	پودر اسفالت
asphalt lining	روکش اسفالت
cold laid mixture	اسفالت سرد
asphalt cold	اسفالت سرد
melted asphalt	اسفالت ریختگی
bituminous varnish	لاک اسفالت
black japan	لاک اسفالت
gravel asphalt	اسفالت شنی
lac varnish	لاک اسفالت
mastic asphalt	اسفالت قیری
mastic asphalt floor	کف اسفالت قیری
melted asphalt	اسفالت ماستیک
natural asphalt	اسفالت طبیعی
oxidized asphalt	اسفالت اکسیده
roofing asphalt	اسفالت سقف
roofing asphalt	اسفالت بام
sheet asphalt	اسفالت ریخته
blacktop	اسفالت کردن
black japan	ورنی اسفالت
bituminized chips	تراشههای اسفالت
paves	اسفالت کردن
asphalt	اسفالت کردن
pave	اسفالت کردن
topsoil	خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
asphaltum	قیر زمینی اسفالت
bituminous road	جاده یا خیابان اسفالت
tar macadam	اسفالت ریگ و قیر
asphalt finisher	پرداخت کننده اسفالت
potman	کارگر اسفالت ساز
compressed asphalt	اسفالت کوبیده شده
compressed asphalt	اسفالت نورد شده
penetration macadam	اسفالت ماکادام نفوذی
glassphalt	اسفالت شیشه دار
fine cold asphalt	اسفالت سرد و نرم
insulating asphalt	اسفالت عایق بندی
emulsified asphalt	اسفالت امولسیون شده
asphalt coated chips	روکش اسفالت روی سنگریزه ها
blacktop	موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
depth of indentation	عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
blacktop	موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
plant mix	مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
hard stand	بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
wheel load	فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
sketchily	سطحی
sketchier	سطحی
decahedral	ده سطحی
skin-deep <idiom>	سطحی
sketchiest	سطحی
superficial	سطحی
planar	سطحی
sketchy	سطحی
shallow foundation	پی سطحی
shallow	کم اب سطحی
shallowest	کم اب سطحی
surfaced	سطحی
surfaces	سطحی
surface water	اب سطحی
superficiality	سطحی
acrotic	سطحی
surface	سطحی
skin deep	سطحی
low level	سطحی
shallows	کم اب سطحی
shallower	کم اب سطحی
multilevel	چند سطحی
multi level	چند سطحی
surface ornament	تزیینات سطحی
n level logic	منطق N سطحی
surface moisture	رطوبت سطحی
split-level	چند سطحی
surface irrigation	ابیاری سطحی
surface outflow	اب سطحی خروجی
horizontal curve	پیچ سطحی
surface tension	کشش سطحی
impact burst	ترکش سطحی
interfacial force	کشش سطحی
interfacial tension	کشش سطحی
surface tensity	کشش سطحی
surface targets	هدفهای سطحی
surface soil	خاک سطحی
surface leakage	نشت سطحی
low level winds	بادهای سطحی
surface reverbration	برگشتهای سطحی
statical moment	لنگر سطحی
hexahedron	جسم شش سطحی
surface evaporation	تبخیر سطحی
surface charge	بار سطحی
surface burst	ترکش سطحی
surface inflow	اب سطحی ورودی
surface width	عرض سطحی
skin effect	اثر سطحی
surface treatment	عملیات سطحی
surface treatment	روکش سطحی
surface treatment	اندود سطحی
suface wind	باد سطحی
top soil	خاک سطحی
topdress	سطحی ریختن
surface contact rectifier	یکسوکننده سطحی
surface erosion	فرسایش سطحی
surface dressing	پوشش سطحی
pentahedral	پنج سطحی
surface drains	زهکشهای سطحی
polyhedral	چند سطحی
surface detection	راداراکتشافی سطحی
two level store	انباره دو سطحی
surface detection	اکتشاف سطحی
surface creep	خزیدن سطحی
sheet washing	فرسایش سطحی
trihedral	سه روی سه سطحی
surface corrosion	خوردگی سطحی
sorption	جذب سطحی
hexahedral	مکعب شش سطحی
surfaces	سطحی جلادادن
surface	سطحی جلادادن
singes	سوختگی سطحی
one level memory	حافظه یک سطحی
singeing	سوختگی سطحی
singed	سوختگی سطحی
dodecahedral	دوازده سطحی
dodecahedron	دوازده سطحی
singe	سوختگی سطحی
epilimnion	اب لایه سطحی
smattering	دانش سطحی
superficially	بطور سطحی
adsorption	کشش سطحی
adsorption	جذب سطحی
adsorbent	جاذب سطحی
area load	بار سطحی
blanket grouting	تزریق سطحی
bounding mine	مین سطحی
surfaced	سطحی جلادادن
surface burning	احتراق سطحی
heptahedral	هفت سطحی
piers	پایه و سطحی
pier	پایه و سطحی
evaporation	تبخیر سطحی
adhesion	جاذبه سطحی
ground swell	موج سطحی
formal logic	قضاوت سطحی
free moisture	رطوبت سطحی
extensive agriculture	کشاورزی سطحی
flesh wound	زخم سطحی
floating mine	مین سطحی
extensive cultivation	زراعت سطحی
rolled asphalt	بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
scorches	بطور سطحی سوختن
puppy love	عشق سطحی و زودرس
adsorb	جذب سطحی کردن
singe	بطور سطحی سوختن
surface decarburization	کربن گیری سطحی
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
adhesion force	نیروی کشش سطحی
magnetic surface charge	بار سطحی مغناطیسی
superficiality	دانش سطحی بیمایگی
topdress	بطور سطحی پاشیدن
singed	بطور سطحی سوختن
to skim ones the news	به اخبارنگاهی سطحی کردن
Band-Aids	چارهی سطحی و موقتی
singeing	بطور سطحی سوختن
adhesion	کشش سطحی پیوستگی
singes	بطور سطحی سوختن
heptahedron	جسم هفت سطحی
scorch	بطور سطحی سوختن
adhesion	کشش سطحی دوسیدگی
skim	بطور سطحی خواندن
surface fusion welding	جوشکاری ذوبی سطحی
skimmed	بطور سطحی خواندن
Band-Aid	چارهی سطحی و موقتی
skims	بطور سطحی خواندن
subsurface navigation	ناوبری زیر سطحی
hard face	سخت کردن سطحی
hydrology	بررسی ابهای سطحی
capital widening	افزایش سطحی سرمایه
carburize	سخت گرداندن سطحی
multilevel sort	ترتیب چند سطحی
case harden	سخت گردانی سطحی
hard surfacing	سخت گردانی سطحی
case hardening	سخت گردانی سطحی
crazing	ترک برداری سطحی
octahedron	جسم هشت سطحی
runoff coefficient	ضریب جریان سطحی
in a perfunctory manner	بطور سرسری یا سطحی
antisurface	ضد عناصر سطحی شناوردشمن
hokum	نمایش سطحی وبد
density of surface charge	چگالی بار سطحی
sciolistic	دارای اطلاعات سطحی
hard surface	سخت کردن سطحی
subaerial	واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet	دریچه ورود فاضلاب سطحی
once-over <idiom>	یک نگاه سطحی به کسی انداختن