Dictiornary-Farsi | اسم رمز برای فرمان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (21 milliseconds)

English	Persian
beacon off	اسم رمز برای فرمان
beacon on	اسم رمز برای فرمان


Search result with all words

call off	فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
check firing	فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
command altitude	ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
goldie	علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
marching orders	فرمان حرکت برای جنگ
rig the ship	فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
Other Matches

ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
kiosk	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
steering	فرمان
controlling	فرمان
edict	فرمان
institute	فرمان
controls	فرمان
edicts	فرمان
assize	فرمان
commanded	فرمان
firman	فرمان
handlebar	فرمان
control	فرمان
at my command	به فرمان من
charters	فرمان
rudder bar	فرمان
drives	فرمان
commandments	فرمان
commissions	فرمان
commissioning	فرمان
commission	فرمان
rescript	فرمان
drive	فرمان
chartered	فرمان
charter	فرمان
ship will adjust	فرمان
indocile	نا فرمان
commands	فرمان
Rd	فرمان RD
ordinace	فرمان
bugle call	فرمان
by order of	فرمان
chdir	فرمان CD
commandment	فرمان
instituted	فرمان
sanction	فرمان
precepts	فرمان
if	فرمان IF
precept	فرمان
handle bar	فرمان
chartering	فرمان
mark time	فرمان در جا
decree	فرمان
decrees	فرمان
mkdir	فرمان D
pipes	فرمان
hest	فرمان
decreed	فرمان
worded	فرمان
word	فرمان
sanctioned	فرمان
sanctioning	فرمان
sanctions	فرمان
insubordinate	نا فرمان
for	فرمان FOR
MDs	فرمان D
MD	فرمان D
ordinances	فرمان
ordinance	فرمان
instituting	فرمان
decreeing	فرمان
command	فرمان
institutes	فرمان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code	زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible	دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
command	فرمان دادن
erasing	فرمان ERASE
ordain	فرمان دادن
erases	فرمان ERASE
ordained	فرمان دادن
appending	فرمان APPEND
ordaining	فرمان دادن
ordains	فرمان دادن
irade	حکم فرمان
operator command	فرمان متصدی
on the double	فرمان بدو رو
diskcomp	فرمان DISKCOPY
power steering	فرمان خودکار
preparatory command	فرمان خبر
preparatory command	فرمان حاضرباش
del	فرمان DEL
pulpits	میز فرمان
pulpit	میز فرمان
decretal	فرمان پاپ
appends	فرمان APPEND
paddling	دسته فرمان
buffers	فرمان BUFFERS
command	فرمان دستوردادن
control lever	اهرم فرمان
channel command	فرمان کانال
internal command	فرمان درونی
control grid	شبکه فرمان
instrument board	تخته فرمان
control electrode	الکترود فرمان
filter command	فرمان FILTER
control cubicle	ایستگاه فرمان
control circuit	مدار فرمان
files	فرمان FILES
control panel	تابلوی فرمان
control pannel	تابلوی فرمان
prescriptions	صدور فرمان
control switch	کلید فرمان
prescription	صدور فرمان
control system	سیستم فرمان
control surface	سطح فرمان
control ratio	نسبت فرمان
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
finds	فرمان FIND
find	فرمان FIND
control characteristic	مشخصه فرمان
appended	فرمان APPEND
operate	فرمان دادن
commands	فرمان دادن
handle bar arm	دسته فرمان
commands	فرمان دستوردادن
handle escutcheon	روقفلی فرمان
break	فرمان BREAK
paddle	دسته فرمان
breaks	فرمان BREAK
steering wheel	چرخ فرمان
external command	فرمان خارجی
print	فرمان PRINT
god's ordinace	فرمان خدا
commanded	فرمان دستوردادن
give way	فرمان پاروها با هم
operated	فرمان دادن
operates	فرمان دادن
motor vehicle tax	فرمان اتومبیل
prints	فرمان PRINT
commanded	فرمان دادن
left flank march	فرمان سمت چپ رو
printed	فرمان PRINT
fire order	فرمان اتش
joysticks	دسته فرمان
external command	فرمان برونی
joins	فرمان OIN
typed	فرمان TYPE
nerve centre	مرکز فرمان
types	فرمان TYPE
paddles	دسته فرمان
append	فرمان APPEND
drum controller	غلطک فرمان
type	فرمان TYPE
erase	فرمان ERASE
nerve centres	مرکز فرمان
paddled	دسته فرمان
joined	فرمان OIN
order arms	فرمان پافنگ
join	فرمان OIN
steering wheels	چرخ فرمان
sorted	فرمان SORT
sort	فرمان SORT
electronic control	فرمان الکترونیکی
joystick	دسته فرمان
parade rest	فرمان ازاد
erased	فرمان ERASE
battalia	فرمان جنگ
controllers	دستگاه فرمان
controller	دستگاه فرمان
steering gear	دنده فرمان
steering gear	جعبه فرمان
commanding	فرمان دهنده
steering mechanism	مکانیزم فرمان
steering shaft	محور فرمان
steering swivel	مفصل فرمان
steering worm sector	تاج فرمان
streeing column	ستون فرمان
streeing column	میل فرمان
subordination	فرمان برداری
dates	فرمان DATE
date	فرمان DATE
steering column tube	لوله فرمان
attention	فرمان خبردار
steering axle	میل فرمان
backup	فرمان BACKUP
automatic controller	دستگاه فرمان
attrib	فرمان اتریب
at or within call	اماده فرمان
at ease	فرمان ازاد
at call	اماده فرمان
paths	فرمان PATH
path	فرمان PATH
tree	فرمان TREE
order	فرمان نظم
advance march	فرمان پیش