Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
Other Matches
pawn structure
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
partition wall
دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall
دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
pawn island
جزیره پیادهای شطرنج
pawn storm
توفان پیادهای شطرنج
wedging
گوه پیادهای شطرنج
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
wedged
گوه پیادهای شطرنج
majority
اکثریت پیادهای شطرنج
symmetrical pawn structure
ساختمان پیادهای متقارن
majorities
اکثریت پیادهای شطرنج
doubled pawns
پیادهای مضاعف شطرنج
wedge
گوه پیادهای شطرنج
wedges
گوه پیادهای شطرنج
crippled majority
اکثریت پیادهای فلج
closed formation
فرم بسته پیادهای
compounds
فرم پیادهای مرکب
compound
فرم پیادهای مرکب
compounded
فرم پیادهای مرکب
blitz formation
فرم پیادهای اذرخش وار
minority attack
حمله اقلیت پیادهای شطرنج
retaining wall
دیوار نگهبان دیوار محافظ
advanced pawn
پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
carcse
اسکلت
carcasses
اسکلت
skeleton
اسکلت
carcases
اسکلت
carcass
اسکلت
skeletons
اسکلت
staging
اسکلت
carcass
اسکلت
cross-rail
اسکلت چوبی
carcassing
اسکلت سازی
framework
اسکلت خرپا
frameworks
اسکلت خرپا
cracassing
اسکلت سازی
carcase
اسکلت فلزی
frame
منطق اسکلت
centering
اسکلت چوبی
atomy
اسکلت انسان
airframe
اسکلت هواپیما
chassis
اسکلت کالبد
truss bridge
پل اسکلت فلزی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
building steel lathing
اسکلت فلزی ساختمان
reinforced concrete carcase
اسکلت بتن فولادی
structuring
ساختمان اسکلت فلزی
structure
ساختمان اسکلت فلزی
structures
ساختمان اسکلت فلزی
structural steel work
اسکلت بندی فلزی ساختمان
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
carcase
استخوان بندی اسکلت ساختمان
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
adjacent
نزدیک دیوار به دیوار
timber dam
سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
foundation
اسکلت اصلی فرش
[شامل تار و پود]
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
petrolsal
سنگی
rock fill dam
سد سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
clapper bridge
پل سنگی
petrean
سنگی
monolithic
تک سنگی
lithic
سنگی
stoney
سنگی
equiponderance
هم سنگی
lithoid
سنگی
petrous
سنگی
stony
سنگی
stone lining
روکش سنگی
cordon
ازاره سنگی
stone lining
پوشش سنگی
lithograph
چاپ سنگی
stone work
کار سنگی
lithographs
چاپ سنگی
rock salt
نمک سنگی
autography
چاپ سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
rock wash
پوشش سنگی
cordons
ازاره سنگی
stonework
ساختمان سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
concretion
سنگی شدن
mesolithic
میانه سنگی
polyantography
چاپ سنگی
gabion
تور سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
layer of rock
لایه سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
lithography
چاپ سنگی
eolith
اسکله سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
hard pan
قشر سنگی شده
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
stone
سنگ میوه سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
stoning
سنگ میوه سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
calcify
اهکی یا سنگی کردن
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
breccia
جوش خرده سنگی
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
snowdrift
تره تیزک سنگی
en delit
میل ستون سنگی
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
greybeard
کوزه سنگی برای باده
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
partition
دیوار
walls have ears
دیوار
partitions
دیوار
wall-to-wall
از دیوار به دیوار
wellhead
سر دیوار
bulwarks
دیوار
coping
سر دیوار
bulkhead
دیوار
enclosure wall
دیوار بر
counter-scrap
دیوار
f. with the woll
دیوار
face wall
دیوار بر
curtains
دیوار
bulwark
دیوار
bulkheads
دیوار
cope
سر دیوار
wall
دیوار
fences
دیوار
alignment frontage
بر دیوار
walls
دیوار
fence
دیوار
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
inwall
دیوار گرفتن
gravity wall
دیوار وزنی
mason up
ساختن دیوار
allering
کنگره دیوار
conservative wall
دیوار باغچه
batter of wall
میل دیوار
guide bank
دیوار هادی سد
weephole
ابرو دیوار
interior wall
دیوار داخلی
bay
فرورفتگی دیوار
load bearing wall
دیوار حمال
load bearing wall
دیوار باربر
bailey
دیوار بیرونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com