Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (7 milliseconds)
English
Persian
chassis
اسکلت کالبد
Other Matches
skeleton
اسکلت
carcases
اسکلت
carcass
اسکلت
carcasses
اسکلت
carcse
اسکلت
carcass
اسکلت
staging
اسکلت
skeletons
اسکلت
cross-rail
اسکلت چوبی
cracassing
اسکلت سازی
centering
اسکلت چوبی
frame
منطق اسکلت
frameworks
اسکلت خرپا
airframe
اسکلت هواپیما
truss bridge
پل اسکلت فلزی
carcassing
اسکلت سازی
framework
اسکلت خرپا
carcase
اسکلت فلزی
atomy
اسکلت انسان
structure
ساختمان اسکلت فلزی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
reinforced concrete carcase
اسکلت بتن فولادی
building steel lathing
اسکلت فلزی ساختمان
structures
ساختمان اسکلت فلزی
structuring
ساختمان اسکلت فلزی
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
structural steel work
اسکلت بندی فلزی ساختمان
carcase
استخوان بندی اسکلت ساختمان
pawn structure
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
timber dam
سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
foundation
اسکلت اصلی فرش
[شامل تار و پود]
shell
کالبد
skeleton
کالبد
matrix or matrices
کالبد
mold
کالبد
skeletons
کالبد
frame
کالبد
skelton
کالبد
moulds
کالبد
moulded
کالبد
mould
کالبد
molds
کالبد
compages
کالبد
shells
کالبد
shelling
کالبد
fabric
کالبد
fabrics
کالبد
frameworks
کالبد
framework
کالبد
molded
کالبد
corpora
بدن ها
[کالبد]
bod
[slang]
[short for body]
بدن
[کالبد]
corpus
بدن
[کالبد]
solid figure
بدن
[کالبد]
solid
بدن
[کالبد]
corpora
بدن
[کالبد]
body
بدن
[کالبد]
torso
بدن
[کالبد]
teleplasm
کالبد مثالی
corpus
بدن کالبد
corpuses
بدن کالبد
autopsies
کالبد شکافی
autopsy
کالبد شکافی
dissection
کالبد شکافی
dissection
کالبد گشایی
anatomist
کالبد شناس
somatology
کالبد شناسی
bodies
بدن ها
[کالبد]
necroscopy
کالبد گشایی
anatomize
کالبد شناسی کردن
scalpel
چاقوی کالبد شکافی
scalpels
چاقوی کالبد شکافی
neuroanatomy
کالبد شناسی اعصاب
malpighian
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
auditory passage
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
earwax
جرم گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
acoustic meatus
[Meatus acusticus]
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
auditory canal
مجرای گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
earwax
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen
واکس گوش
[کالبد شناسی بدن انسان]
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
adenoid
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
nasopharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com