Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English
Persian
eolith
اسکله سنگی
Other Matches
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
waterfronts
اسکله
waterfront
اسکله
landings
اسکله
landing
اسکله
berth
اسکله
berths
اسکله
berthed
اسکله
berthing
اسکله
quay
اسکله
wharfs
اسکله
wharves
اسکله
wharf
اسکله
docks
اسکله
docked
اسکله
dock
اسکله
quays
اسکله
beach
اسکله
pier
اسکله
jetty
اسکله
jetties
اسکله
piers
اسکله
beached
اسکله
beaches
اسکله
discharging berth
اسکله تخلیه
charging wharf
اسکله بارگیری
discharging wharf
اسکله تخلیه
dockage
هزینه اسکله
berthage
عوارض اسکله
charging berth
اسکله بارگیری
wharfinger
اسکله دار
landing place
فرودگاه اسکله
wharves
اسکله ابی
beachy
اسکله دار
beach capacity
فرفیت اسکله
longshoremen
کارگر اسکله
longshoreman
کارگر اسکله
beach patrol
نگهبان اسکله
wharfs
اسکله ابی
jetty
اسکله بندر
jetties
اسکله کرپی
wharfmaster
رئیس اسکله
pontoon
اسکله شناور
pontoons
اسکله شناور
pier
اسکله ستون
jetties
اسکله بندر
piers
اسکله ستون
jetty
اسکله کرپی
wharf
اسکله ابی
petrous
سنگی
petrolsal
سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
petrean
سنگی
stony
سنگی
lithic
سنگی
lithoid
سنگی
clapper bridge
پل سنگی
rock fill dam
سد سنگی
monolithic
تک سنگی
stoney
سنگی
equiponderance
هم سنگی
seafront
اسکله کنار دریا
seafronts
اسکله کنار دریا
beach flag
پرچم شاخص اسکله
leave the jetty
جدا شدن از اسکله
beach diagram
طرح نمودار اسکله
beach exit
محل خروجی اسکله
cargo whip
طناب بوم اسکله
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
stone lining
پوشش سنگی
mesolithic
میانه سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
polyantography
چاپ سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
stone lining
روکش سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
layer of rock
لایه سنگی
stonework
ساختمان سنگی
lithography
چاپ سنگی
gabion
تور سنگی
concretion
سنگی شدن
stone work
کار سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
lithographs
چاپ سنگی
rock wash
پوشش سنگی
cordons
ازاره سنگی
cordon
ازاره سنگی
lithograph
چاپ سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
autography
چاپ سنگی
rock salt
نمک سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار اسکله
To dock . To berth.
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
alongside
پهلوی اسکله در کنار در طول
roustabout
کارگر اسکله یا بندر گاه
save all
توربندی بین ناو و اسکله
sea island terminal
باراندازیا اسکله روی دریا
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
en delit
میل ستون سنگی
hard pan
قشر سنگی شده
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
calcify
اهکی یا سنگی کردن
breccia
جوش خرده سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
stone
سنگ میوه سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
stoning
سنگ میوه سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
snowdrift
تره تیزک سنگی
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
the p was used as a promenade
ان اسکله گردش گاه مردم است
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
greybeard
کوزه سنگی برای باده
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
wharfage
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
harbour dues
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com