Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
Other Matches
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
ease turn
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
berths
اسکله
piers
اسکله
waterfronts
اسکله
wharves
اسکله
wharfs
اسکله
berth
اسکله
berthed
اسکله
berthing
اسکله
pier
اسکله
jetties
اسکله
landings
اسکله
dock
اسکله
quays
اسکله
quay
اسکله
beaches
اسکله
waterfront
اسکله
docked
اسکله
jetty
اسکله
wharf
اسکله
landing
اسکله
beached
اسکله
beach
اسکله
docks
اسکله
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
charging wharf
اسکله بارگیری
beachy
اسکله دار
pontoons
اسکله شناور
pontoon
اسکله شناور
beach capacity
فرفیت اسکله
dockage
هزینه اسکله
discharging wharf
اسکله تخلیه
beach patrol
نگهبان اسکله
wharf
اسکله ابی
charging berth
اسکله بارگیری
berthage
عوارض اسکله
wharfs
اسکله ابی
jetties
اسکله کرپی
landing place
فرودگاه اسکله
jetty
اسکله کرپی
longshoremen
کارگر اسکله
jetty
اسکله بندر
longshoreman
کارگر اسکله
wharves
اسکله ابی
discharging berth
اسکله تخلیه
jetties
اسکله بندر
piers
اسکله ستون
eolith
اسکله سنگی
wharfinger
اسکله دار
wharfmaster
رئیس اسکله
pier
اسکله ستون
leave the jetty
جدا شدن از اسکله
cargo whip
طناب بوم اسکله
seafront
اسکله کنار دریا
seafronts
اسکله کنار دریا
beach flag
پرچم شاخص اسکله
beach diagram
طرح نمودار اسکله
beach exit
محل خروجی اسکله
save all
توربندی بین ناو و اسکله
sea island terminal
باراندازیا اسکله روی دریا
roustabout
کارگر اسکله یا بندر گاه
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار اسکله
To dock . To berth.
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
alongside
پهلوی اسکله در کنار در طول
the p was used as a promenade
ان اسکله گردش گاه مردم است
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
wharfage
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
earthly
خاکی
embankment
سد خاکی
earth-bound
خاکی
embankments
سد خاکی
earthy
خاکی
earth fill dam
سد خاکی
mundane
خاکی
embankment dam
سد خاکی
worldly
خاکی
amphibious
اب خاکی
wood louse
خر خاکی
tellurian
خاکی
terrene
خاکی
earthen
خاکی
edaphic
خاکی
dust colour
خاکی
earth dam
سد خاکی
earthborn
خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
terrestrial
خاکی
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
dust color
رنگ خاکی
rain worm
کرم خاکی
pulverulence
حالت خاکی
mold etc
خاکی کردن
milliped
جنس خر خاکی
milleped
جنس خر خاکی
lobworm
کرم خاکی
landing party
گروه اب خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
earthworm
کرم خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
earthworms
کرم خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
ابی خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
vallation
دیوار خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
ground ivy
پاپیتال خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
amphibious force
نیروی اب خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
angleworm
کرم خاکی
earth work
عملیات خاکی
dew worm
کرم خاکی
geophyte
گیاه خاکی
fuse plug
سرریز خاکی
earthiness
خاکی بودن
earthiness
طبیعت خاکی
earth work
کارهای خاکی
earth road
راه خاکی
earth dam
بند خاکی
earth born
خاکی فانی
earethliness
خاکی بودن
adaphic organism
زیستمند خاکی
bordering
پشته خاکی
soiling
خاکی کردن
border
پشته خاکی
soils
خاکی کردن
khaki
خاکی رنگ
earthworks
عملیات خاکی
bordered
پشته خاکی
staging
تمرین اب خاکی
soil
خاکی کردن
dun
سمند خاکی
terrestrial
زمین خاکی
embankments
دیوار خاکی
amphibious
خاکی و ابی
earthwork
ختل خاکی
embankment
دیوار خاکی
tailwater
فرود اب
abseiled
فرود
drops
فرود
landings
فرود
line of fall
خط فرود
downstream
فرود اب
abseils
فرود
dropping
فرود
abseiling
فرود
splashdowns
آب فرود
land
فرود
abseil
فرود
splashdown
آب فرود
dropped
فرود
landing
فرود
drop
فرود
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
vale
زمین جهان خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
boat team
تیم قایق اب خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
brandling
یکجور کرم خاکی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
benching
جان پناه خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
shoulder
دو طرف خاکی جاده
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com