Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (41 milliseconds)
English
Persian
skate
اسکیت بازی کردن
skated
اسکیت بازی کردن
skates
اسکیت بازی کردن
Other Matches
skating
اسکیت بازی
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
boeckl
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
euler
پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
roller-skating
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
skaters
اسکیت باز
skater
اسکیت باز
figure skating
مسابقه اسکیت
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
speed skater
اسکیت باز سرعت
figure skater
اسکیت باز ماهر
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
flat
تماس دو لبه اسکیت
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
similar pairs
مسابقه دونفره اسکیت
pairs
تیم دونفره اسکیت
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
flattest
تماس دو لبه اسکیت
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
patterns
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
pattern
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
loops
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
looped
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
floor hockey
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
skate sailer
اسکیت باز روی یخ بکمک باد
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
cusp
نقطه تغییر تیغه اسکیت روی یک پا
chean
چرخش بدون خوابیدن تیغه اسکیت
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
turns
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
turn
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
quibble
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
to play fair
مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
quibbling
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
one toe spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
hops
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
hopping
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
scratch spin
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
hopped
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
hop
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
moved
بازی کردن
toys
بازی کردن
toy
بازی کردن
play-acts
بازی کردن
played
بازی کردن
twiddle
بازی کردن
playing
رل بازی کردن
gallant
زن بازی کردن
play-acting
بازی کردن
moves
بازی کردن
twiddling
بازی کردن
twiddles
بازی کردن
play-act
بازی کردن
bump
بازی کردن
move
بازی کردن
headwork
با سر بازی کردن
plays
بازی کردن
plays
رل بازی کردن
twiddled
بازی کردن
playing
بازی کردن
actuble
بازی کردن
play-acted
بازی کردن
playact
رل بازی کردن
play
رل بازی کردن
rink
یخ بازی کردن
To be acting. To put it on .
رل بازی کردن
miscast
بد بازی کردن
play
بازی کردن
rinks
یخ بازی کردن
played
رل بازی کردن
foxes
روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing
روباه بازی کردن تزویر کردن
fox
روباه بازی کردن تزویر کردن
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
traced
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
playact
در تاتر بازی کردن
to play ball
توپ بازی کردن
criminal court
عشق بازی کردن
piddles
باخوراک بازی کردن
misplay
ناشیانه بازی کردن
showboat
نمایشی بازی کردن
favouritism
پارتی بازی کردن
gambled
سفته بازی کردن
plays
تفریح بازی کردن
court
عشق بازی کردن
to skip rope
بند بازی کردن
To play cards .
ورق بازی کردن
personifying
رل دیگری بازی کردن
to play at chess
شطرنج بازی کردن
personify
رل دیگری بازی کردن
piddle
باخوراک بازی کردن
gamble
سفته بازی کردن
to play marbles
مهره بازی کردن
shinny
شینی بازی کردن
fence
شمشیر بازی کردن
prevaricate
زبان بازی کردن
prevaricating
زبان بازی کردن
fences
شمشیر بازی کردن
gambles
سفته بازی کردن
spoofs
حقه بازی کردن
palter
زبان بازی کردن
spoof
حقه بازی کردن
prevaricates
زبان بازی کردن
spars
مشت بازی کردن
prevaricated
زبان بازی کردن
equivocating
زبان بازی کردن
equivocates
زبان بازی کردن
left-handed
با دست چپ بازی کردن
personifies
رل دیگری بازی کردن
to play for love
سر هیچ بازی کردن
bowls
باتوپ بازی کردن
piddled
باخوراک بازی کردن
shinney
شینی بازی کردن
personified
رل دیگری بازی کردن
spar
مشت بازی کردن
equivocate
زبان بازی کردن
to fly a kite
سفته بازی کردن
sparred
مشت بازی کردن
bowl
باتوپ بازی کردن
equivocated
زبان بازی کردن
fornicated
: فاحشه بازی کردن
fornicate
: فاحشه بازی کردن
playing
تفریح بازی کردن
thimblerig
شعبده بازی کردن
drabbest
جنده بازی کردن
drabber
جنده بازی کردن
drab
جنده بازی کردن
play out
تا اخر بازی کردن
taw
تیله بازی کردن
mountebanks
حقه بازی کردن
yo-yos
یویو بازی کردن
kite
سفته بازی کردن
to bill and coo
بوسه بازی کردن
fornicating
: فاحشه بازی کردن
flimflam
حقه بازی کردن
fornicates
: فاحشه بازی کردن
to look oneself again
پشم بازی کردن
war game
بازی جنگ کردن
to make love
عشق بازی کردن
to play soccer
فوتبال بازی کردن
play fair
مردانه بازی کردن
kites
سفته بازی کردن
ski
اسکی بازی کردن
trick
حقه بازی کردن
tricked
حقه بازی کردن
tricking
حقه بازی کردن
mountebank
حقه بازی کردن
start up
<idiom>
بازی را شروع کردن
played
تفریح بازی کردن
play
تفریح بازی کردن
skis
اسکی بازی کردن
cards
ورق بازی کردن
card
ورق بازی کردن
to play football
فوتبال بازی کردن
yo-yo
یویو بازی کردن
skied
اسکی بازی کردن
toe rake
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
toe pick
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com