Dictiornary-Farsi | اسکیزوفرنی ساده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده


Other Matches

simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
schizophrenia	اسکیزوفرنی
creeping schizophrenia	اسکیزوفرنی خزنده
schizocaria	اسکیزوفرنی پیشرفته
residual schizophrenia	اسکیزوفرنی مانده
schizotypal	اسکیزوفرنی گونه
hebephrenic schizophrenia	اسکیزوفرنی هبفرنیایی
latent schizophrenia	اسکیزوفرنی نهفته
paranoid schizophrenia	اسکیزوفرنی پارانویایی
schizogenic family	خانواده اسکیزوفرنی زا
borderline schizophrenia	اسکیزوفرنی مرزی
undifferentiated schizophrenia	اسکیزوفرنی نامشخص
reactive schizophrenia	اسکیزوفرنی واکنشی
catatonic schizophrenia	اسکیزوفرنی کاتاتونیایی
schizophreniform disorder	اختلال اسکیزوفرنی شکل
schizoaffective disorder	اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
dementia praecox	اصطلاح منسوخ برای اسکیزوفرنی
basics	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
inexpensive	ساده
naive	ساده
idiot	ساده
plain	ساده
idiots	ساده
naif	ساده
plainer	ساده
plains	ساده
unaadorned	ساده
taffetized	ساده
plainest	ساده
unsophisticated	ساده
explicit	ساده
artless	ساده
clodhoppers	ساده
fructose	ساده
simplex	ساده
simpleminded	ساده دل
semplice	ساده
sheepish	ساده دل
sheepishly	ساده دل
bald	ساده
balder	ساده
baldest	ساده
baldly	ساده
untutored	ساده
simple hearted	ساده دل
homespun	ساده
unassuming	ساده
frugal	ساده
simplistic	ساده
clean	ساده
cleaned	ساده
cleanest	ساده
cleans	ساده
downright	ساده
positive	ساده
plain hearted	ساده دل
simple minded	ساده دل
clodhopper	ساده
fanciless	ساده
expansive <adj.>	ساده دل
conversable <adj.>	ساده دل
daff	ساده دل
simple	ساده دل
simple	ساده
seemly <adj.>	ساده دل
innocent <adj.>	ساده دل
simple-hearted <adj.>	ساده دل
simpler	ساده دل
simplest	ساده
simplest	ساده دل
unmeaning	ساده
fraudless	ساده
good-humored	ساده دل
incomposite	ساده
freestanding	ساده
slickest	ساده
unceremoniously	ساده
free spoken	ساده گو
simpler	ساده
slick	ساده
unceremonious	ساده
incomplex	ساده
charmless	ساده
unaffected	ساده
simpleton	ساده لوح
reducible	ساده شدنی
sketches	نقشه ساده
sketches	طرح ساده
simple oscillator	نوسانگر ساده
sketched	طرح ساده
plain paper	کاغذ ساده
navvy	کارگر ساده
navvies	کارگر ساده
simpletons	ساده لوح
penny whistle	نی لبک ساده
sketched	نقشه ساده
simplify	ساده سازی
frugal food	خوراک ساده
simplifying	ساده کردن
simplify	ساده کردن
simplifying	ساده سازی
simplifies	ساده سازی
sketch	طرح ساده
simplifies	ساده کردن
sketch	نقشه ساده
sementem	معنی ساده
flat rate	نرخ ساده
free spokenness	ساده گویی
penny whistles	نی لبک ساده
book keeping by single e.	دفترداری ساده
gullibility	ساده لوحی
gowk	ساده لوح
lamblkin	ساده لوح
gobemouche	ساده لوح
martin	ساده لوح
naivete	ساده لوحی
natively	بطور ساده
overhand knot	گره ساده
in plain english	به انگلیسی ساده
clean collection	وصولی ساده
booby	ساده لوح
ingenue	دختر ساده
king post truss	خرپای ساده
cats paw	ساده لوح
basic circuit	مدار ساده
clean bill	برات ساده
lamblike	ساده لوح
clean bill of lading	بارنامه ساده
simple interest	سود ساده
simplified	ساده شده
galah	ساده لوح
nincompoops	ساده لوح
nincompoop	ساده لوح
credulousness	ساده لوحی
credulity	ساده لوحی
gaby	ساده لوح
plain rib	تیغه ساده
plain weave	بافت ساده
primary cell	پیل ساده
infrugal	غیر ساده
pick wickian	ساده بی تکلف
perfect gazes	گازهای ساده
lambs	ادم ساده
lamb	ادم ساده
dupable	ساده لوح
simplistic	ساده طبع
phoneme	صدای ساده
empirical formula	فرمول ساده
phonemes	صداهای ساده
plain flap	فلپ ساده
simple parry	دفاع ساده
simplex transmission	مخابره ساده
plain clothes	ساده پوش
plainly	بطور ساده
simplifier	ساده کننده
candid	صاف و ساده
naive	ساده لوح
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
single bond	پیوند ساده
single entry	حسابداری ساده
smpleton	ساده لوح
plain-clothes	ساده پوش
simplification	ساده سازی
open-and-shut	ساده واضح
open and shut	ساده واضح
simplifications	ساده سازی
fall guy	ساده لوح
soft eye	چشمی ساده
sot	ساده لوح
oafs	ساده لوح
deck hand	ملوان ساده
liquidation	ساده سازی
deck hands	ملوان ساده
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
barer	ساده اشکار
bares	ساده اشکار
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
baring	ساده اشکار
unskilled worker	کارگر ساده
bared	ساده اشکار
oaf	ساده لوح
soft headed	ساده لوح
simple-minded	ساده لوح
noddy	ساده لوح
plain design	طرح کف ساده
two time	دو حرکت ساده
underhand service	سرویس ساده
unfigured	بی صورت ساده
bare	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
primitive	شکل ساده
simplex channel	مجرای ساده
simplifcation	ساده سازی
simple attack	حمله ساده
simple average	میانگین ساده