English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
prussic acid اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
Other Matches
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
acid radical ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
zero hour <idiom> لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
it follows necessarily that ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
intakes مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
cudbear ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
colas ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cola ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
transit duty حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
bush استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
phlorizin ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
remark عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
remarking عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
patinated جرم گرفته کبره گرفته
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
monoacid یک اسیدی
monacid یک اسیدی
acidic اسیدی
acidulous اسیدی
acid ionization یونش اسیدی
acid ketone کتون اسیدی
acidifier اسیدی کننده
acidulate اسیدی کردن
acidified اسیدی شده
acidion یون اسیدی
acidify اسیدی کردن
acidulant اسیدی کننده
acid dye رنگینه اسیدی
acid extraction استخراج اسیدی
acid function عامل اسیدی
acid decomposition تجزیه اسیدی
acidulation اسیدی کردن
acid gases گازهای اسیدی
acidulating agent اسیدی کننده
acid group گروه اسیدی
acid fume دود اسیدی
acidic group گروه اسیدی
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
acid hydrolysis آبکافت اسیدی
acid forming element عنصر اسیدی
acidification اسیدی کردن
acid catalyst کاتالیزور اسیدی
acid rain باران اسیدی
acid number عدد اسیدی
acid blue ابی اسیدی
acid phosphatase فسفاتاز اسیدی
acid salt نمک اسیدی
acid clay خاک رس اسیدی
acid reaction واکنش اسیدی
bog مانداب اسیدی
acidity قدرت اسیدی
bogs مانداب اسیدی
acid lining لایه اسیدی
acid proof ثبات اسیدی
acidifiable اسیدی شدنی
acidic value عدد اسیدی
acid oxide اکسید اسیدی
acid cooler مبرد اسیدی
acid value عدد اسیدی
acid soil خاک اسیدی
acidic oxide اکسیژن اسیدی
acid process فرایند اسیدی
acid solvent حلال اسیدی
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
acicity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
edulcoration دفع موادنمکی یا اسیدی
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
acid cure پخت در محیط اسیدی
acidulating agent ماده اسیدی کننده
acidifier ماده اسیدی کننده
polyacid base باز چند اسیدی
acidity coefficient ضریب قدرت اسیدی
acid alizarin black سیاه الیزارین اسیدی
oxygen ration ضریب قدرت اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
acid depolarization قطبش زدایی اسیدی
acidic اسید دار اسیدی
acid base balance توان اسیدی- بازی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
acidic resins رزین های اسیدی
acidity of wastewater درجه اسیدی فاضلاب
acetify اسیدی شدن [شیمی]
brown air city شهر با مه دود اسیدی
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
to acidify something چیزی را اسیدی کردن [شیمی]
aceko black نوعی رنگ سیاه اسیدی
acid alizarian blue black ابی سیر الیزارین اسیدی
nitrous acid اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
feringhee فرنگی
brace and bit فرنگی
frankish فرنگی
braces and bits فرنگی
Europeans فرنگی
European فرنگی
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
cabinet maker فرنگی ساز
paeony شقایق فرنگی
goosegog یکجورانگور فرنگی
spaghetti رشته فرنگی
europeanism فرنگی مابی
strawberries توت فرنگی
vermicelli رشته فرنگی
love apple گوجه فرنگی
leeks تره فرنگی
cabinet-makers فرنگی ساز
love in idleness بنفشه فرنگی
cabinet-maker فرنگی ساز
madolin عود فرنگی
leek تره فرنگی
corrosive subli mate داراشکنه فرنگی
plantable psyllium پامچال فرنگی
fleawort پامچال فرنگی
tomato گوجه فرنگی
mercuric chloride داراشکنه فرنگی
macaroni رشته فرنگی
belvidere کلاه فرنگی
pasta رشته فرنگی
summer house کلاه فرنگی
strawberry توت فرنگی
syphilis ابله فرنگی
tomatoes گوجه فرنگی
artichoke کنگر فرنگی
prussian blue نیل فرنگی
artichokes کنگر فرنگی
smalt لاجورد فرنگی
bonbon اب نبات فرنگی
tomato juice آب گوجه فرنگی
belvedere کلاه فرنگی
gorsy اولکس فرنگی
wild pansy بنفشه فرنگی
european type plane رنده فرنگی
endive کاسنی فرنگی
endives کاسنی فرنگی
pavilion کلاه فرنگی
arris fillet joint اتصال فرنگی
noodle رشته فرنگی
pansy بنفشه فرنگی
gooseberry انگور فرنگی
pavilions کلاه فرنگی
pansies بنفشه فرنگی
chervil جعفری فرنگی
bathing tub حمام فرنگی
avant-sorps کلاه فرنگی
heart sease بنفشه فرنگی
cineraria پامچال فرنگی
scarificator نشتر فرنگی
cabinetmaker فرنگی ساز
enema pump اماله فرنگی
screw a مته فرنگی
pergola کلاه فرنگی
pergolas کلاه فرنگی
butted لولا فرنگی
bath حمام فرنگی
butt لولا فرنگی
gooseberries انگور فرنگی
greco roman کشتی فرنگی
acre جریب فرنگی
clysopump اماله فرنگی
bathed حمام فرنگی
houseleek تره فرنگی
acres جریب فرنگی
moroccoleather تیماج فرنگی
butts لولا فرنگی
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
half-caste فرنگی پدروهندی مادر
bluebice مینا یا لاجوردی فرنگی
catchup سوس گوجه فرنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com