Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
Other Matches
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
acid radical
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
underage
کمتراز سن قانونی
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
to compound
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
aquafortis
تیزاب
azotic acid
تیزاب
nitrates
نمک تیزاب
nitrates
تیزاب زدن
nitrate
نمک تیزاب
nitrate
تیزاب زدن
etched
تیزاب کاری
etch
تیزاب کاری
impure nitric acid
تیزاب نقره
etches
تیزاب کاری
nitromuriatic acid
تیزاب سلطانی
nitrohydrochloric acid
تیزاب سلطانی
nitro cellulose
ترکیب تیزاب
chloronitrous acid
تیزاب سلطانی
chloroazotic acid
تیزاب سلطانی
nitro muriate acid
تیزاب طلایی
aqua regia
تیزاب سلطانی
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
nitroacid
ترکیب تیزاب با اسیدالی
nitro muriate acid
تیزاب شوره و نمک
pure nitric acid
تیزاب خالص یا تیز کرده
nitrosulphuric
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
monacid
یک اسیدی
acidic
اسیدی
acidulous
اسیدی
monoacid
یک اسیدی
acidic group
گروه اسیدی
acid hydrogen
هیدروژن اسیدی
acid hydrolysis
آبکافت اسیدی
acid ionization
یونش اسیدی
acid rain
باران اسیدی
acid ketone
کتون اسیدی
acid lining
لایه اسیدی
acid number
عدد اسیدی
acidification
اسیدی کردن
acid group
گروه اسیدی
acid gases
گازهای اسیدی
bog
مانداب اسیدی
acid blue
ابی اسیدی
acid catalyst
کاتالیزور اسیدی
acid clay
خاک رس اسیدی
acid cooler
مبرد اسیدی
acid decomposition
تجزیه اسیدی
acid dye
رنگینه اسیدی
acid extraction
استخراج اسیدی
acid forming element
عنصر اسیدی
acid fume
دود اسیدی
bogs
مانداب اسیدی
acidity
قدرت اسیدی
acid function
عامل اسیدی
acid value
عدد اسیدی
acidified
اسیدی شده
acidifier
اسیدی کننده
acidion
یون اسیدی
acidify
اسیدی کردن
acidulation
اسیدی کردن
acidulant
اسیدی کننده
acidulating agent
اسیدی کننده
acidulate
اسیدی کردن
acidifiable
اسیدی شدنی
acid proof
ثبات اسیدی
acid phosphatase
فسفاتاز اسیدی
acid oxide
اکسید اسیدی
acid reaction
واکنش اسیدی
acidic value
عدد اسیدی
acid salt
نمک اسیدی
acid soil
خاک اسیدی
acid solvent
حلال اسیدی
acid process
فرایند اسیدی
acidity of wastewater
درجه اسیدی فاضلاب
acicity of wastewater
درجه اسیدی فاضلاب
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
polyacidic base
باز چند اسیدی
brown air city
شهر با مه دود اسیدی
edulcoration
دفع موادنمکی یا اسیدی
acetify
اسیدی شدن
[شیمی]
acidic
اسید دار اسیدی
polyacid base
باز چند اسیدی
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
acid alizarin black
سیاه الیزارین اسیدی
acid catalysis
کاتالیزور در محیط اسیدی
acid cure
پخت در محیط اسیدی
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
oxygen ration
ضریب قدرت اسیدی
acidifier
ماده اسیدی کننده
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
acidity coefficient
ضریب قدرت اسیدی
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
acidic resins
رزین های اسیدی
acid base balance
توان اسیدی- بازی
oxygen carrier
اکسیژن بر
empyreal air
اکسیژن
oxybiont
اکسیژن زی
oxygen
اکسیژن
to acidify something
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
aceko black
نوعی رنگ سیاه اسیدی
acid alizarian blue black
ابی سیر الیزارین اسیدی
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
oxygen
گاز اکسیژن
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
oxygenate
اکسیژن زدن
oxygenate
اکسیژن امیختن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygen
اکسیژن دار
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygenated
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
oxygenize
با اکسیژن امیختن
oxygenates
اکسیژن امیختن
oxygenates
اکسیژن زدن
oxygenating
اکسیژن زدن
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
deoxidation
اکسیژن گیری
deoxidate
بی اکسیژن کردن
lox
اکسیژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid exygen
اکسیژن مایع
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
oxidization
ترکیب با اکسیژن
oxidation
ترکیب با اکسیژن
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
anoxia
کمبود اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygenating
اکسیژن امیختن
deoxygenation
اکسیژن زدایی
prussic acid
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
acid alkylation
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
volcanize
جوش اکسیژن زدن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
palmitic
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com