Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 41 (3 milliseconds)
English	Persian
prisoner	اسیر
prisoners	اسیر
captive	اسیر
captives	اسیر
caitiff	اسیر
Other Matches
prisoner of war	اسیر جنگی
enslaves	اسیر کردن
enslaving	اسیر کردن
to take prisoner	اسیر کردن
enslaved	اسیر کردن
enslave	اسیر کردن
prisoners of war	اسیر جنگی
to leadscaptive	اسیر کردن
to lead captive	اسیر کردن
take captive	اسیر کردن
lead captive	اسیر کردن
insnare	اسیر کردن
captors	اسیر کننده
captor	اسیر کننده
captured	اسیر شده
captivates	اسیر کردن
captivated	اسیر کردن
captivate	اسیر کردن
captures	اسیر کردن
slave	زرخرید اسیر
slaved	زرخرید اسیر
slaves	زرخرید اسیر
slaving	زرخرید اسیر
capture	اسیر کردن
captives	اسیر کردن
captive	اسیر کردن
capturing	اسیر کردن
extradition	تسلیم اسیر یا زندانی
to be enslave to a bad habit	اسیر خوی بدی شدن
eat the ball	اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
war crimes	اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
ransoms	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
capturing	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com