English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
captor اسیر کننده
captors اسیر کننده
Other Matches
prisoners اسیر
captives اسیر
prisoner اسیر
caitiff اسیر
captive اسیر
slaves زرخرید اسیر
slaved زرخرید اسیر
slaving زرخرید اسیر
slave زرخرید اسیر
enslave اسیر کردن
prisoner of war اسیر جنگی
captured اسیر شده
captivates اسیر کردن
lead captive اسیر کردن
captivated اسیر کردن
captivate اسیر کردن
take captive اسیر کردن
prisoners of war اسیر جنگی
enslaved اسیر کردن
captive اسیر کردن
capturing اسیر کردن
to take prisoner اسیر کردن
to leadscaptive اسیر کردن
to lead captive اسیر کردن
enslaves اسیر کردن
insnare اسیر کردن
captures اسیر کردن
captives اسیر کردن
enslaving اسیر کردن
capture اسیر کردن
extradition تسلیم اسیر یا زندانی
to be enslave to a bad habit اسیر خوی بدی شدن
eat the ball اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
war crimes اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted پر کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
trackers پی کننده
jaberer پچ پچ کننده
bandwidth یچ کننده
repudiationist رد کننده
tracker پی کننده
puffer پف کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
crusher له کننده
rebutter رد کننده
crepitant خش خش کننده
fillet پر کننده
filleting پر کننده
noncommittal رد کننده
deflective کج کننده
attacking تک کننده
deletive حک کننده
filler پر کننده
refuser رد کننده
fillets پر کننده
fillers پر کننده
attenuant اب کننده
bidders کننده
mauler له کننده
surfy کف کننده
doers کننده
doer کننده
whisperer پچ پچ کننده
sensor حس کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
commulator یک سو کننده
syncopator غش کننده
thinner کم کننده
percutient دق کننده
solver حل کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
fizzy کف کننده
ear-splitting کر کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com