English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
English Persian
errors slipped in اشتباهاتی دران راه یافت
Other Matches
detection یافت
there is یافت میشود
resumption باز یافت
opportunities دست یافت فراغت
opportunity دست یافت فراغت
on the morrow of the war چون جنگ پایان یافت
theine تئین که درچای یافت میشود
thein تئین که درچای یافت میشود
it occurs in nature as a gas در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
jadeite یشم اعلی که در برمه یافت میشود
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
super abound بوفور یافت شدن بیش از حد بودن
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
findings انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
finding انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
bois jourdian نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
accessibly چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
assembler پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
riboflavin ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
harmotome سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
therein دران
time and tide wait for no man <proverb> کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
thereabout دران حدود
therabout دران حدود
slideway راهی که دران سر
offing دران نزدیکی ها
therewith دران هنگام بدانوسیله
then انگاه دران هنگام
nautch که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review دران روا نیست
thumbhole حفرهای که شست دران جابگیرد
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
polytony ایجادچند لحن دران واحد
pot liquor اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
swimming bath تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
scrinium لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
polytonality ایجاد چندلحن دران واحد
flashingpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
impressibly بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
flashpoint درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
gill net دامی که چون ماهی دران بیافتد
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
dish water ابی که دران فرف شسته باشند
dripping pan فرفی که چکیده کباب دران میریزد
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
cellaret گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crates صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
actinology دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
crate صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
mainstream مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
slugfest مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
the bill defined his powers حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
there is nothing in it چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
dies non روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
heath زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
heaths زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
lyophobic دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
bearbaiting نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
coulisse ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
polyandry اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
the room was seated for 00 جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
turbulent flow جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
fence month ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
he is a proficient that art در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
registers فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
ready reckoner کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
mince pie نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
registering فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
mince pies نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
polygram طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
register فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
paranoia or noea دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
pot pourri کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
handy dandy بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
light trap اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
to prove an a اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
ex ship یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
rigging position وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
marinading اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
marinades اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
universal legacy وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
ostensory فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
free trade شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
delivered at frontier یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
estrus مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
positive economics شاخهای ازاقتصاد که دران پدیده هاانطوریکه وجود دارند موردبررسی قرارمیگیرند نه انطوریکه باید باشند
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
fugal وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
geometric design طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
grand larceny سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
precatory words عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
turboprop توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
scitovsky double criterion که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com