English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mistake of law is no defence اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
Other Matches
mistake of fact is a good defence اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
ignorance of the law is no defence جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
mistake of law اشتباه حکمی
ignorance of the face is a good defence جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution] تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
voluntary manslaughter قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
incorporal حکمی
appointed by an official order حکمی
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
incorporeal hereditament حق حکمی در میراث
fiats رخصت حکمی
fiat رخصت حکمی
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
snapping باخشونت حکمی رادادن
snapped باخشونت حکمی رادادن
snap باخشونت حکمی رادادن
snaps باخشونت حکمی رادادن
out of place <idiom> درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
summary judgment حکمی که علیه ضامن صادر میشود
to sue out a writ حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
psephism حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
computed altitude ارتفاع محسوب
enumerates بشماراوردن محسوب داشتن
enumerated بشماراوردن محسوب داشتن
enumerate بشماراوردن محسوب داشتن
enumerating بشماراوردن محسوب داشتن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
normal هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.] فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
Hello Hbib This is our teacher Her nam is فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
write سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
defense دفاع وزارت دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
fat is insoluble in water چربی در اب حل نمیشود
The door is jammed. در باز نمیشود.
non placer موافقت نمیشود
he takes no notice of it ملتفت نمیشود
non-starters طرحی که انجام نمیشود
no two leaves are identical دو برگ یکی نمیشود
that does not f. این دلیل نمیشود
exclusive آنچه شامل نمیشود
indelible pencil مدادی که خط ان پاک نمیشود
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
non-starter طرحی که انجام نمیشود
leakages به خزانه وارد نمیشود
impossible to get hold of نمیشود گیر آورد
leakage به خزانه وارد نمیشود
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
declaratory judgment حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
He is not to be relied upon. نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
the law is not retrospective قانون عطف به ماسبق نمیشود
law fallen into desuetude قانونی که دیگر اجرا نمیشود
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
no pay nowork پول ندهندکار هم کرده نمیشود
no pains no gains نابرده رنج گنج میسر نمیشود
fair words butter no parsnips به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fine words butter no parsnips بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
keeping house در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
blind hole سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
acid fast دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
an impersonal deity خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
non sequitur nonsensical نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
crush hat کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
variable داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
maskable سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
saint عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saints عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
inactive پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
reckoned حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
skittle که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
baseband روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
blind keyboard صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
moslem league اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
talweg خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
rigid دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
fallacy اشتباه
fallacies اشتباه
in error <adj.> اشتباه
mistakenness اشتباه
flounder اشتباه
flounders اشتباه
floundering اشتباه
floundered اشتباه
goofs اشتباه
goof اشتباه
lap sus اشتباه
jeofail اشتباه
overseen در اشتباه
inerrant بی اشتباه
incorrectness اشتباه
tripped اشتباه
fumbled اشتباه
fumbles اشتباه
snafu اشتباه
goofed اشتباه
errancy اشتباه
goofing اشتباه
fumble اشتباه
trip اشتباه
trips اشتباه
error اشتباه
barratry اشتباه
mistaking اشتباه
mistakes اشتباه
errors اشتباه
discrepancy اشتباه
mix-ups اشتباه
mix-up اشتباه
false <adj.> اشتباه
mix up اشتباه
mistake اشتباه
faulted اشتباه
fault اشتباه
to put one in the wrong اشتباه
faults اشتباه
wronging اشتباه
wrong اشتباه
faux pas اشتباه
wrongs اشتباه
clanger اشتباه
czech defence دفاع چک
one man block تک دفاع
defense دفاع
apologia دفاع
advocation دفاع
pleading دفاع
munition دفاع
tae دفاع با پا
fencing دفاع
apologias دفاع
vindication دفاع
defenses دفاع
blocks دفاع
advocacy دفاع
blocked دفاع
parry دفاع
block دفاع
defence دفاع
defends دفاع
parried دفاع
parries دفاع
answers دفاع
defend دفاع
answering دفاع
answered دفاع
defending دفاع
answer دفاع
defended دفاع
parrying دفاع
uncovered بی دفاع
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com