Dictiornary-Farsi | اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
range error	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد


Other Matches

horizontal error	اشتباه بردی و سمتی
glitch	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom>	درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.]	این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error	اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error	اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
wronging	اشتباه
wrong	اشتباه
incorrectness	اشتباه
overseen	در اشتباه
wrongs	اشتباه
goofed	اشتباه
fumble	اشتباه
goof	اشتباه
fumbles	اشتباه
mistake	اشتباه
goofing	اشتباه
goofs	اشتباه
error	اشتباه
errors	اشتباه
faulted	اشتباه
mistakenness	اشتباه
errancy	اشتباه
faults	اشتباه
snafu	اشتباه
faux pas	اشتباه
clanger	اشتباه
false <adj.>	اشتباه
in error <adj.>	اشتباه
fault	اشتباه
fumbled	اشتباه
discrepancy	اشتباه
floundering	اشتباه
flounders	اشتباه
mix up	اشتباه
flounder	اشتباه
mix-up	اشتباه
mix-ups	اشتباه
floundered	اشتباه
lap sus	اشتباه
trip	اشتباه
tripped	اشتباه
trips	اشتباه
jeofail	اشتباه
inerrant	بی اشتباه
mistaking	اشتباه
fallacies	اشتباه
to put one in the wrong	اشتباه
mistakes	اشتباه
barratry	اشتباه
fallacy	اشتباه
misprints	اشتباه چاپی
faults	تقصیر اشتباه
peccadillos	اشتباه کوچک
wrongly <adv.>	بطور اشتباه
phonily <adv.>	بطور اشتباه
misprint	اشتباه چاپی
falsely <adv.>	بطور اشتباه
slip-ups	اشتباه کردن
faultily <adv.>	بطور اشتباه
incorrectly <adv.>	بطور اشتباه
fault	تقصیر اشتباه
mistook	اشتباه کردن
mistake of fact	اشتباه موضوعی
to make an error	اشتباه کردن
incorrectly <adv.>	بصورت اشتباه
mistaken party	اشتباه کننده
faultily <adv.>	بصورت اشتباه
misconstrue	اشتباه کردن
phonily <adv.>	بصورت اشتباه
falsely <adv.>	بصورت اشتباه
to put wise	از اشتباه دراوردن
faulted	تقصیر اشتباه
misconstrued	اشتباه کردن
misconstrues	اشتباه کردن
mistakable	قابل اشتباه
miswrite	اشتباه نوشتن
misstep	اشتباه درقضاوت
peccadillo	اشتباه کوچک
peccadilloes	اشتباه کوچک
mistakenness	در اشتباه بودن
wrongly <adv.>	بصورت اشتباه
to set	از اشتباه دراوردن
goofs	اشتباه کردن
miscue	اشتباه کردن
miscalculation	محاسبه اشتباه
blunder	اشتباه کردن
to make a mistake	اشتباه کردن
misguidely	از روی اشتباه
misplay	بازی اشتباه
oversight	اشتباه نظری
oversights	اشتباه نظری
mils trip	اشتباه میلیمی
syntax error	اشتباه ترکیبی
goofing	اشتباه کردن
goofed	اشتباه کردن
bloomer	اشتباه احمقانه
unmistakable	خالی از اشتباه
goof	اشتباه کردن
malentendu	اشتباه فهمیدن
systematic error	اشتباه سیستماتیک
metachronism	اشتباه تاریخی
blunder	اشتباه بزرگ
blunder	اشتباه لپی
blundered	اشتباه بزرگ
disabusing	از اشتباه دراوردن
blunders	اشتباه لپی
blunders	اشتباه کردن
disabuses	از اشتباه دراوردن
disabused	از اشتباه دراوردن
disabuse	از اشتباه دراوردن
misconstruing	اشتباه کردن
slip up	اشتباه کردن
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
lapsus linguac	اشتباه لپی
blundered	اشتباه لپی
blundered	اشتباه کردن
blundering	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه لپی
blundering	اشتباه کردن
erroneous	غلط اشتباه
blunders	اشتباه بزرگ
miscalculations	محاسبه اشتباه
slip-up	اشتباه کردن
inaccuracies	اشتباه غلط
fumbled	اشتباه کردن
fumble	اشتباه کردن
mistakes	اشتباه کردن
spuriously <adv.>	بطور اشتباه
by a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
by accident <adv.>	بصورت اشتباه
fumbles	اشتباه کردن
unintentionally <adv.>	بطور اشتباه
inadvertently <adv.>	بطور اشتباه
inaccuracies	خطا یا اشتباه
unerring	اشتباه نشدنی
inaccuracy	اشتباه غلط
by mistake <adv.>	بطور اشتباه
by a mistake <adv.>	بطور اشتباه
inaccuracy	خطا یا اشتباه
mistake	اشتباه کردن
to read wrong	اشتباه [ی] خواندن
as a result of a mistake <adv.>	بطور اشتباه
by accident <adv.>	بطور اشتباه
mistaking	اشتباه کردن
inadvertently <adv.>	بصورت اشتباه
unintentionally <adv.>	بصورت اشتباه
slip	اشتباه کردن
slip	اشتباه لیزی
slip of the tongue <idiom>	اشتباه لپی
mistaken	اشتباه کرده
absolute error	اشتباه مطلق
blooper	اشتباه احمقانه
blunderingly	ازروی اشتباه
boner	اشتباه مضحک
slipped	اشتباه لیزی
slipped	اشتباه کردن
spuriously <adv.>	بصورت اشتباه
slips	اشتباه کردن
slips	اشتباه لیزی
fallible	اشتباه کننده
bedlam	اشتباه شدید
peccant	اشتباه کار
to goof up [American E]	اشتباه کردن
typo	اشتباه تایپی
trip up <idiom>	اشتباه کردن
deflection error	اشتباه انحراف
deflection error	اشتباه سمتی
make a mistake <idiom>	اشتباه کردن
deflection error	اشتباه سمت
you are mistaken	در اشتباه هستید
I made a mistake . I was wrong.	من اشتباه کردم
boo boo	اشتباه کاری
mistake of law	اشتباه حکمی
flub	اشتباه احمقانه
off the beam <idiom>	اشتباه ،خطا
typing error	اشتباه تایپی
dispersion error	اشتباه پراکندگی
dead shot	تیر اشتباه
probable error	اشتباه احتمالی
delivery error	اشتباه در تیراندازی
blames	اشتباه گناه
parachronism	اشتباه تاریخی
blamed	اشتباه گناه
blame	اشتباه گناه
bungler	اشتباه کار
by mistake <adv.>	بصورت اشتباه
miscarriages of justice	اشتباه قضایی
computational	اشتباه در محاسبه
miscarriage of justice	اشتباه قضایی
professional misconduct	اشتباه حرفهای
blaming	اشتباه گناه
bunglers	اشتباه کار
boo boo	دست پاچگی اشتباه
to believe wrong	اشتباه گمان کردن
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
confuses	باهم اشتباه کردن
gaingiving	سوء تفاهم اشتباه