Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
miswrite
اشتباه نوشتن
Search result with all words
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
Other Matches
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
glitch
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
errancy
اشتباه
trips
اشتباه
tripped
اشتباه
trip
اشتباه
goofs
اشتباه
goofing
اشتباه
in error
<adj.>
اشتباه
goofed
اشتباه
inerrant
بی اشتباه
goof
اشتباه
barratry
اشتباه
incorrectness
اشتباه
overseen
در اشتباه
errors
اشتباه
jeofail
اشتباه
lap sus
اشتباه
fumbled
اشتباه
fumbles
اشتباه
mistakenness
اشتباه
snafu
اشتباه
faux pas
اشتباه
clanger
اشتباه
fallacies
اشتباه
error
اشتباه
fallacy
اشتباه
wrong
اشتباه
mistaking
اشتباه
faults
اشتباه
mistakes
اشتباه
to put one in the wrong
اشتباه
wronging
اشتباه
wrongs
اشتباه
mistake
اشتباه
faulted
اشتباه
false
<adj.>
اشتباه
discrepancy
اشتباه
flounders
اشتباه
fumble
اشتباه
floundered
اشتباه
floundering
اشتباه
flounder
اشتباه
mix up
اشتباه
fault
اشتباه
mix-ups
اشتباه
mix-up
اشتباه
professional misconduct
اشتباه حرفهای
inaccuracy
اشتباه غلط
disabusing
از اشتباه دراوردن
systematic error
اشتباه سیستماتیک
probable error
اشتباه احتمالی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
inaccuracies
خطا یا اشتباه
oversights
اشتباه نظری
oversight
اشتباه نظری
miscalculations
محاسبه اشتباه
parachronism
اشتباه تاریخی
peccant
اشتباه کار
inaccuracies
اشتباه غلط
erroneous
غلط اشتباه
peccadillos
اشتباه کوچک
miscalculation
محاسبه اشتباه
disabuses
از اشتباه دراوردن
peccadilloes
اشتباه کوچک
blunders
اشتباه بزرگ
misconstrued
اشتباه کردن
misconstrue
اشتباه کردن
bunglers
اشتباه کار
bungler
اشتباه کار
to put wise
از اشتباه دراوردن
blunders
اشتباه کردن
to set
از اشتباه دراوردن
faults
تقصیر اشتباه
misconstrues
اشتباه کردن
to make an error
اشتباه کردن
misconstruing
اشتباه کردن
peccadillo
اشتباه کوچک
bloomer
اشتباه احمقانه
blunders
اشتباه لپی
disabused
از اشتباه دراوردن
faulted
تقصیر اشتباه
blunderingly
ازروی اشتباه
syntax error
اشتباه ترکیبی
disabuse
از اشتباه دراوردن
to make a mistake
اشتباه کردن
fault
تقصیر اشتباه
inaccuracy
خطا یا اشتباه
mistook
اشتباه کردن
computational
اشتباه در محاسبه
dead shot
تیر اشتباه
deflection error
اشتباه سمتی
blundering
اشتباه لپی
deflection error
اشتباه سمت
delivery error
اشتباه در تیراندازی
absolute error
اشتباه مطلق
blundering
اشتباه بزرگ
dispersion error
اشتباه پراکندگی
blundered
اشتباه کردن
boo boo
اشتباه کاری
boner
اشتباه مضحک
slip-ups
اشتباه کردن
slip-up
اشتباه کردن
blundering
اشتباه کردن
goofs
اشتباه کردن
mistaken
اشتباه کرده
goofing
اشتباه کردن
goofed
اشتباه کردن
goof
اشتباه کردن
misprint
اشتباه چاپی
misprints
اشتباه چاپی
blooper
اشتباه احمقانه
mistaking
اشتباه کردن
blundered
اشتباه لپی
malentendu
اشتباه فهمیدن
metachronism
اشتباه تاریخی
mils trip
اشتباه میلیمی
miscue
اشتباه کردن
misguidely
از روی اشتباه
misplay
بازی اشتباه
misstep
اشتباه درقضاوت
mistakable
قابل اشتباه
mistake of fact
اشتباه موضوعی
mistake of law
اشتباه حکمی
mistaken party
اشتباه کننده
lapsus memoriac
اشتباه یا لغزش
lapsus linguac
اشتباه لپی
flub
اشتباه احمقانه
blundered
اشتباه بزرگ
blunder
اشتباه کردن
blunder
اشتباه لپی
blunder
اشتباه بزرگ
mistakes
اشتباه کردن
deflection error
اشتباه انحراف
slip up
اشتباه کردن
mistake
اشتباه کردن
mistakenness
در اشتباه بودن
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
trip up
<idiom>
اشتباه کردن
phonily
<adv.>
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
بطور اشتباه
off the beam
<idiom>
اشتباه ،خطا
slips
اشتباه کردن
slips
اشتباه لیزی
slipped
اشتباه کردن
slipped
اشتباه لیزی
slip
اشتباه کردن
unerring
اشتباه نشدنی
slip
اشتباه لیزی
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
bedlam
اشتباه شدید
make a mistake
<idiom>
اشتباه کردن
incorrectly
<adv.>
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
بطور اشتباه
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
to goof up
[American E]
اشتباه کردن
typing error
اشتباه تایپی
fumble
اشتباه کردن
typo
اشتباه تایپی
fumbled
اشتباه کردن
fumbles
اشتباه کردن
unmistakable
خالی از اشتباه
falsely
<adv.>
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
blaming
اشتباه گناه
unintentionally
<adv.>
بصورت اشتباه
blames
اشتباه گناه
blamed
اشتباه گناه
by accident
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
spuriously
<adv.>
بصورت اشتباه
you are mistaken
در اشتباه هستید
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
fallible
اشتباه کننده
by a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
by mistake
<adv.>
بطور اشتباه
inadvertently
<adv.>
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
بطور اشتباه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com