Dictiornary-Farsi | اشتباه کاری لغزش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
bobble	اشتباه کاری لغزش
bobbles	اشتباه کاری لغزش


Other Matches

lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
boo boo	اشتباه کاری
it is all a pretence	سراسر تظاهریا اشتباه کاری است
range error	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
bumbled	اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles	اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble	اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
glitches	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom>	درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.]	این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
sure footed	بی لغزش
slipping	لغزش
slippage	لغزش
lap sus	لغزش
lapsus	لغزش
slides	لغزش
error	لغزش
sliding	لغزش
petty offence	لغزش
line of sliding	خط لغزش
anti skid	ضد لغزش
slither	لغزش
trips	لغزش
gaffe	لغزش
gaffes	لغزش
offenses	لغزش
offence	لغزش
surefooted	بی لغزش
peccadillo	لغزش
yori ashi	لغزش پا
fauxpas	لغزش
errors	لغزش
fingerfehler	لغزش
faux pas	لغزش
slide	لغزش
peccadilloes	لغزش
peccadillos	لغزش
slithered	لغزش
tripped	لغزش
slips	لغزش
slip	لغزش
lapsing	لغزش
lapse	لغزش
lapses	لغزش
slipped	لغزش
slithers	لغزش
sure-footed	بی لغزش
slithering	لغزش
peccabillo	لغزش
offense,etc	لغزش
trip	لغزش
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
balking	مایهء لغزش
earth fall	لغزش خاک
fabllibility	لغزش پذیری
slip of the tongue	لغزش زبان
mistook	لغزش خوردن
free from slip	خالی از لغزش
slip band	نوار لغزش
slip plane	سطح لغزش
to make a slip	لغزش خوردن
to oversee oneself	لغزش خوردن
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
Freudian slip	لغزش فرویدی
court of petty offences	دادگاه لغزش
unerring	غیرقابل لغزش
stumbling block	سنگ لغزش
stumbling block	موجب لغزش
stumbling blocks	سنگ لغزش
stumbling blocks	موجب لغزش
back slide	لغزش به عقب
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
infallible	لغزش ناپذیر
baulks	مایهء لغزش
baulking	مایهء لغزش
baulked	مایهء لغزش
balks	مایهء لغزش
balked	مایهء لغزش
balk	مایهء لغزش
Freudian slips	لغزش فرویدی
guide way	مسیر لغزش
lapsus linguac	لغزش درسخن
metachronism	لغزش تاریخی
lapsus linguac	لغزش زبان
lapsus calami	لغزش قلمی
paralogism	لغزش منطقی
anti skid protection	حفافت از لغزش
inerrability	لغزش ناپذیری
asymmetrical sweep	لغزش انحرافی
land alide	لغزش زمین
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
inerrable	لغزش ناپذیری
tripped	سفر لغزش
lapsus linguae	لغزش زبانی
trips	سفر لغزش
free from slip	بدون لغزش
lapsus memoriae	لغزش حافظه
glide plane	سطح لغزش
infallibly	لغزش ناپذیری
anti skid system	سیستم ضد لغزش
trip	سفر لغزش
datum error	اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
faltered	تزلزل یا لغزش پیداکردن
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
falter	تزلزل یا لغزش پیداکردن
angle of sideslip	زاویه لغزش جانبی
police magistrate	رئیس دادگاه لغزش
falters	تزلزل یا لغزش پیداکردن
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
drunkennes	خطای جابجایی یا لغزش
slip proof	مقام در برابر لغزش
schuss	لغزش بطورمستقیم وسریع
delivery error	اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
flounder	نوعی ماهی پهن لغزش
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
flounders	نوعی ماهی پهن لغزش
floundered	نوعی ماهی پهن لغزش
floundering	نوعی ماهی پهن لغزش
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
asymmetrical sweep	باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
surging	تکان خوردن لغزش پیدا کردن
slippage	میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
to p upon any one's blunder	لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
turn and slip	زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slipped	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
automatic trim	روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
fault	اشتباه
errors	اشتباه
clanger	اشتباه
faulted	اشتباه
mistakenness	اشتباه
goof	اشتباه
goofed	اشتباه
goofing	اشتباه
goofs	اشتباه
incorrectness	اشتباه
fallacies	اشتباه
snafu	اشتباه
fallacy	اشتباه
flounders	اشتباه
floundering	اشتباه
errancy	اشتباه
inerrant	بی اشتباه
to put one in the wrong	اشتباه
in error <adj.>	اشتباه
floundered	اشتباه
false <adj.>	اشتباه
lap sus	اشتباه
jeofail	اشتباه
flounder	اشتباه
mistake	اشتباه
wrongs	اشتباه
wronging	اشتباه
wrong	اشتباه
trips	اشتباه
tripped	اشتباه
discrepancy	اشتباه
mistakes	اشتباه
mistaking	اشتباه
mix up	اشتباه
fumble	اشتباه
overseen	در اشتباه
fumbled	اشتباه
mix-up	اشتباه
mix-ups	اشتباه
fumbles	اشتباه
trip	اشتباه
faults	اشتباه
error	اشتباه
faux pas	اشتباه
barratry	اشتباه
mistaken	اشتباه کرده
off the beam <idiom>	اشتباه ،خطا
faultily <adv.>	بصورت اشتباه
computational	اشتباه در محاسبه
falsely <adv.>	بصورت اشتباه
by mistake <adv.>	بصورت اشتباه
probable error	اشتباه احتمالی
spuriously <adv.>	بصورت اشتباه
unintentionally <adv.>	بصورت اشتباه
inadvertently <adv.>	بصورت اشتباه
by accident <adv.>	بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
professional misconduct	اشتباه حرفهای
by a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
miswrite	اشتباه نوشتن
spuriously <adv.>	بطور اشتباه