English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English Persian
time sharing اشتراک زمانی
throughput time اشتراک زمانی
Search result with all words
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
cross compiling assembling روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
Other Matches
synergic با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
meet اشتراک
subscriptions اشتراک
intercommunity اشتراک
subscription اشتراک
intersection اشتراک
intersections اشتراک
sharing اشتراک
subescription اشتراک
meets اشتراک
subsoription اشتراک
communality اشتراک
abonne حق اشتراک
participation اشتراک
unity اشتراک
mystic participation اشتراک رمزی
time sharing اشتراک وقت
shareware اشتراک افزار
society اشتراک مساعی
abonne وجه اشتراک
unions اشتراک منافع
union اشتراک منافع
data sharing اشتراک داده
overlapping دارای اشتراک
overlaps اشتراک داشتن
resource sharing اشتراک در منابع
resource sharing اشتراک منبع
overlap اشتراک داشتن
societies اشتراک مساعی
shared logic منطق اشتراک
common statement حکم اشتراک
franchise حق اشتراک تجاری
overlapped اشتراک داشتن
cooperate اشتراک مساعی کردن
osculation تماس اشتراک صفات
solidarity اشتراک منافع ومسئولیتها
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
Count me in! من حاضرم برای اشتراک!
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
Intersection [set theory] اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
synergy کار توام اشتراک مساعی
duumvirate اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
subsoription وجه اشتراک پول ابونمان
parallelism ترادف عبارات اشتراک وجه
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
synergetic دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
helo پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
FTP استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
Windows Explorer گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
time limits حد زمانی
monomial یک زمانی
time sense حس زمانی
sometime یک زمانی
onetime یک زمانی
timeline خط زمانی
on <prep.> در [زمانی]
synchrony هم زمانی
simultaneeity هم زمانی
eternity بی زمانی
synchronization هم زمانی
contemporaneousness هم زمانی
whilom یک زمانی
eternities بی زمانی
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
time fire تیر زمانی
time estimation براورد زمانی
time error خطای زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
timetabled برنامه زمانی
flashback وقفه زمانی
lapses فاصله زمانی
time flutter اختلال زمانی
time jitter اختلال زمانی
lapsing فاصله زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time preference رجحان زمانی
time bar محدودیت زمانی
time preference ترجیح زمانی
time path مسیر زمانی
temporal maze ماز زمانی
time interval فاصله زمانی
time horizon افق زمانی
time fuse ماسوره زمانی
flashbacks وقفه زمانی
temporal sign علامت زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
time constant ثابت زمانی
temporal جسمانی زمانی
time lag تاخیر زمانی
time limit محدوده زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
time limit محدودیت زمانی
time scales مقیاس زمانی
time limits محدوده زمانی
time limits محدودیت زمانی
time lag فاصله زمانی
time lags تاخیر زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
time base مبدا زمانی
timetabling برنامه زمانی
timetables برنامه زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
in a short time در اندک زمانی
timetable برنامه زمانی
time lags فاصله زمانی
time study بررسی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
time scale مقیاس زمانی
unit of time واحد زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
interval فاصله زمانی
yore در زمانی بسیاردور
timed زمانی موقعی
time زمانی موقعی
time pressure فشار زمانی
pressure of time فشار زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
time slice برش زمانی
timetrend روند زمانی
timer switch کلید زمانی
times زمانی موقعی
schedule برنامه زمانی
scheduled برنامه زمانی
schedules برنامه زمانی
time yield تسلیم زمانی
time table جدول زمانی
vintage model الگوی زمانی
time score نمره زمانی
time schedule برنامه زمانی
lagged تاخیر زمانی
timeline تسلسل زمانی
lag تاخیر زمانی
time quantum ذره زمانی
time priority تقدم زمانی
time priority اولویت زمانی
time frame چارچوب زمانی
time series سریهای زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
lapse فاصله زمانی
time frames چارچوب زمانی
lags تاخیر زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
time lag فاصله زمانی مرده
rate of time preference نرخ برتری زمانی
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
time lags فاصله زمانی مرده
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
low time constant ثابت زمانی کوچک
input time constant ثابت زمانی اولیه
inductive time constant ثابت زمانی القا
high burst تیر زمانی بالا
chronological ترتیب زمانی وقوع
chronological دارای ربط زمانی
distributed lag توزیع فاصله زمانی
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
chronologic دارای ربط زمانی
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
o technique تحلیل عوامل زمانی
monsoons باد وباران زمانی
synchronises انطباق زمانی داشتن
time slicing برش زمانی زدن
time series data امار سریهای زمانی
vintage model الگوی مقطع زمانی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
timing برنامه ریزی زمانی
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
synchronizes انطباق زمانی داشتن
synchronize انطباق زمانی داشتن
synchronising انطباق زمانی داشتن
time sampling نمونه گیری زمانی
age hardening سخت گردانی زمانی
synchronised انطباق زمانی داشتن
monsoon باد وباران زمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com