Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
Other Matches
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
burning train
مسیر اشتعال
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
lurid
شعله تیره شعله دودنما
luridly
شعله تیره شعله دودنما
routinize
عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
flares
شعله زنی شعله
flare
شعله زنی شعله
hypermnesia
ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
unlike
برخلاف
to the contrary
برخلاف ان
athwart
برخلاف
with
برخلاف
against one's will
برخلاف میل
against his grain
برخلاف تمایل او
shoe is on the other foot
<idiom>
برخلاف حقیقت
to my great surprise
برخلاف انتظار من
counterwork
برخلاف کارکردن
the styeam
برخلاف جریان اب
contrany to my expectation
برخلاف انتظارمن
averse
برخلاف میل
contrary to my expectation
برخلاف انتظارمن
unparliamentary
برخلاف اصول پارلمانی
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
in the wind's eye
برخلاف جهت باد
contra indicate
اشاره برخلاف داشتن
to do v to one's principles
برخلاف اصول خودرفتارکردن
illegally
برخلاف قانون و مقررات
in the teeth of the wind
برخلاف جهت باد
up-river
برخلاف روند جریان آب
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
unconstitutional
بر خلاف قانون اساسی برخلاف مشروطیت
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
poaches
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
برخلاف مقررات شکار صید کردن
anticlastic
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
ignition
اشتعال
burning
اشتعال
combustion
اشتعال
firing
اشتعال
deflagration
اشتعال
lighting
اشتعال نورافکنی
combustibility
قابلیت اشتعال
flare up
اشتعال ناگهانی
inflamable
قابل اشتعال
coal dust firing
اشتعال گردی
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
light firing
اشتعال منور
light firing
اشتعال نورانی
inflamable
اشتعال پذیر
inflammability
قابلیت اشتعال
uninflammable
اشتعال ناپذیر
inflammability
اشتعال پذیری
firing point
نقطه اشتعال
fire proofing compound
اشتعال کاه
flash point
نقطه اشتعال
fire retardant
اشتعال کاه
firing voltage
ولتاژ اشتعال
flammability
اشتعال پذیری
fire point
نقطه اشتعال
dead center ignition
نقطه اشتعال
burning point
نقطه اشتعال
ignition point
نقطه اشتعال
ignition charge
خرج اشتعال
igniting point
نقطه اشتعال
ignitable
قابل اشتعال
ignitability
قابلیت اشتعال
ignition
اشتعال احتراق
flaming of arc
اشتعال جرقه
dead burned
انتهای اشتعال
flammability
قابلیت اشتعال
flamboyancy
اشتعال لرزشی
flamboyance
اشتعال بالرزش
combustible
قابل اشتعال
flamboyancy
اشتعال بالرزش
flamboyance
اشتعال لرزشی
flammable
قابل اشتعال
inflammable
اشتعال پذیر
combustion
اشتعال احتراق
aglow
درحال اشتعال
flammable
اشتعال پذیر
inflammable
قابل اشتعال
piceous
قابل اشتعال
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
ignition
اتش گیری اشتعال
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
lead in
مدار هادی اشتعال
inflammables
مواد قابل اشتعال
hypergol
مایع قابل اشتعال
wildfire
ماده قابل اشتعال
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
inflammable substances
مواد قابل اشتعال
fuel
سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled
سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
benzine
انواع مواد نفتی قابل اشتعال
bonefire
شعله
flamy
شعله ور
afire
شعله ور
flame proof
ضد شعله
heating flame
شعله
ingle
شعله
aphlogistic
بی شعله
flameless
بی شعله
flameproof
ضد شعله
flaming
شعله ور
alight
شعله ور
flames
شعله
aflame
شعله ور
alighted
شعله ور
flaring
شعله ور
alighting
شعله ور
alights
شعله ور
flame
شعله
flashproof
ضد شعله
inflammable
شعله ور
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
flamy
شعله مانند
flareback
پس زهنی شعله
backfired
پس زدن شعله
flame test
محک شعله
backfires
پس زدن شعله
flamboyant
شعله دار
anode glow
شعله اندی
falmethrower
شعله افکن
fire point
نقطه شعله
backfire
پس زدن شعله
fire thrower
شعله افکن
commissioning pennant
پرچم شعله
flame thrower
شعله افکن
flame damper
شعله خفه کن
flame holder
شعله نگهدار
calenture
شعله ور شدن
flamboyant
شعله مانند
inflammation
شعله ور سازی
neutral flame
شعله خنثی
lurid flame
شعله تیره
flashback
برگشت شعله
twin jet blowpipe
مشعل دو شعله
flashback
پس زدن شعله
oriflamme
شعله زرین
oxidizing flame
شعله اکساینده
torch cutting
[برشکاری شعله ای]
flashbacks
پس زدن شعله
gaslight
شعله گاز
flash suppressor
شعله پوش
positive glow
شعله مثبت
reducing flame
شعله احیاگر
flashless charges
خرج بی شعله
positive glow
شعله اندی
lurid flame
شعله دودنما
white flame
شعله سفید
flashbacks
برگشت شعله
backfiring
پس زدن شعله
flashproof
لباس ضد شعله
oxy hydrogen flame
شعله اکسی ئیدروژن
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
blind coal
زغال سنگ بی شعله
muzzle bell
شعله پوش شیپوری
flameproof
عایق شعله ضد اتش
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
multi flame burner
اجاق چند شعله
inflammable
قابل شعله ورشدن
backblast
شعله عقب نشینی
powder cutting
برش توسط شعله
flame adjustment wheel
چرخ تنظیم شعله
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
flash reducer
کم کننده شعله باروت
flame scraf
با شعله پهن کردن
flame harden
با شعله سخت کردن
flashless charges
خرج کم کننده شعله
flashback screen
توری مانع شعله
reducer
کم کننده شعله یا حرارت
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com