Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
flare up
اشتعال ناگهانی
Other Matches
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
deflagration
اشتعال
ignition
اشتعال
combustion
اشتعال
firing
اشتعال
burning
اشتعال
flamboyance
اشتعال بالرزش
lighting
اشتعال نورافکنی
dead burned
انتهای اشتعال
fire point
نقطه اشتعال
fire proofing compound
اشتعال کاه
inflammable
اشتعال پذیر
fire retardant
اشتعال کاه
firing voltage
ولتاژ اشتعال
flaming of arc
اشتعال جرقه
flammability
قابلیت اشتعال
flammability
اشتعال پذیری
coal dust firing
اشتعال گردی
burning train
مسیر اشتعال
firing point
نقطه اشتعال
flamboyancy
اشتعال بالرزش
combustion
اشتعال احتراق
flamboyance
اشتعال لرزشی
combustible
قابل اشتعال
aglow
درحال اشتعال
ignition
اشتعال احتراق
flammable
اشتعال پذیر
inflammable
قابل اشتعال
dead center ignition
نقطه اشتعال
flamboyancy
اشتعال لرزشی
flammable
قابل اشتعال
burning point
نقطه اشتعال
combustibility
قابلیت اشتعال
flash point
نقطه اشتعال
ignitable
قابل اشتعال
inflamable
اشتعال پذیر
igniting point
نقطه اشتعال
ignition charge
خرج اشتعال
ignition point
نقطه اشتعال
piceous
قابل اشتعال
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
inflamable
قابل اشتعال
light firing
اشتعال منور
inflammability
قابلیت اشتعال
inflammability
اشتعال پذیری
ignitability
قابلیت اشتعال
uninflammable
اشتعال ناپذیر
light firing
اشتعال نورانی
lead in
مدار هادی اشتعال
inflammables
مواد قابل اشتعال
inflammable substances
مواد قابل اشتعال
hypergol
مایع قابل اشتعال
ignition
اتش گیری اشتعال
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
wildfire
ماده قابل اشتعال
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
fuelled
سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
fuel
سوخت ماده قابل اشتعال
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
benzine
انواع مواد نفتی قابل اشتعال
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
precipitate
ناگهانی
sudden
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
snaps
ناگهانی
snapping
ناگهانی
snapped
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
snap
ناگهانی
strike
تک ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
suddenly
بطور ناگهانی
break down
سقوط ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
flare up
غضب ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
canvassed
حمله ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
gust
باد ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
screams
ناگهانی گفتن
screamed
ناگهانی گفتن
sortie
حمله ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
bump
تکان ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
twitched
انقباض ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
randomly
مسیر ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
opportunity target
هدف ناگهانی
peripeteia
تغییر ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
switcheroo
تغییر ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
sudden stoppage
توقف ناگهانی
saltus
انتقال ناگهانی
saltation
جنبش ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
catastrophes
بلای ناگهانی
killings
توفیق ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
raid
حمله ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
catastrophe
بلای ناگهانی
raids
حمله ناگهانی
shocked
هراس ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
raided
حمله ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
scream
ناگهانی گفتن
shock
هراس ناگهانی
flicks
تکان ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com