Dictiornary-Farsi | اشتها ارزو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 97 (6 milliseconds)

English	Persian
appetite	اشتها ارزو
appetites	اشتها ارزو


Other Matches

relish	اشتها
relished	اشتها
relishes	اشتها
relishing	اشتها
appetite [for]	اشتها [به]
anorexic	کم اشتها
anorexic	بی اشتها
orexis	اشتها
jadish	بی اشتها
jaded	بی اشتها
appetite	اشتها
appetites	اشتها
anorexic	داروی اشتها کم کن
heartily	از روی اشتها
appetize	به اشتها اوردن
starters	اشتها آورها
appetitive	اشتها اور
to not feel hungry [to not like having anything]	اصلا اشتها نداشتن
stomachs	اشتها تحمل کردن
stomaching	اشتها تحمل کردن
stomached	اشتها تحمل کردن
stomach	اشتها تحمل کردن
to sharpen one's appetite	اشتها صاف کردن
to whet appetite	اشتها صاف کردن
to have an appetite for something	اشتها به چیزی داشتن
What do you feel like having today?	امروز تو به چه اشتها داری؟
to give somebody an appetite	کسی را به اشتها آوردن
object of d.	ارزو
ideals	ارزو
will less	بی ارزو
appetence	ارزو
appetency	ارزو
appetence or tency	ارزو
orexis	ارزو
desideration	ارزو
one's heart'st d.	ارزو
ideal	ارزو
wishing	ارزو
aspiration	اه ارزو
aspirations	اه ارزو
starters	پیش غذاها. اشتها آورها
Onions stimulate the appetite.	پیاز اشتها راتحریک می کند
suppressant	داروی جلوگیر [مثال اشتها]
stomachic	اشتها اور شربت اشتهااور
aspirer	ارزو کننده
cravings	ارزو کردن
wishes	ارزو کردن
optatively	بطور ارزو
wish	ارزو خواهش
wish	ارزو کردن
pantingly	ارزو کنان
craves	ارزو کردن
wisher	ارزو کننده
wished	ارزو کردن
wished	ارزو خواهش
craved	ارزو کردن
wishes	ارزو خواهش
crave	ارزو کردن
aspires	ارزو داشتن
desires	ارزو کردن
desire	ارزو کردن
desiring	ارزو کردن
desiring	میل ارزو
will	خواهش ارزو
willed	خواهش ارزو
wills	خواهش ارزو
aspired	ارزو داشتن
aspire	ارزو داشتن
desire	میل ارزو
desiderate	ارزو کردن
yearn	ارزو کردن
yearned	ارزو کردن
desires	میل ارزو
yearns	ارزو کردن
aspiring	ارزو داشتن
He hasn't had much of an appetite lately.	به تازگی او [مرد] هیچ اشتها ندارد.
ghrelin [hunger hormone]	گرلین [هورمون اشتها آور] [بیوشیمی]
aspired	ارزو کردن اشتیاق داشتن
ambition	ارزو جاه طلب بودن
aspiring	ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspires	ارزو کردن اشتیاق داشتن
ideally	مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
ambitions	ارزو جاه طلب بودن
the optative mood	صیغه تمنی یا ارزو یا دعا
aspire	ارزو کردن اشتیاق داشتن
to p for	ارزو یا اشتیاق چیزی راداشتن
i wish you would go	بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
aperitif	نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
forbidden fruits	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit	چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن