English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
English Persian
appetite اشتیاق
appetites اشتیاق
aspiration اشتیاق
aspirations اشتیاق
longing اشتیاق
longings اشتیاق
hankering اشتیاق
hankerings اشتیاق
enthusiasm اشتیاق
enthusiasms اشتیاق
eagerness اشتیاق
hunger اشتیاق
hungered اشتیاق
hungering اشتیاق
hungers اشتیاق
anxiousness اشتیاق
appetence اشتیاق
appetency اشتیاق
avidity اشتیاق
wistfulness اشتیاق
Other Matches
lukewarm بی اشتیاق
lackadaisical بی اشتیاق
raring پر از اشتیاق
keenness اشتیاق ارزومندی
breathlessly با نهایت اشتیاق
hungered اشتیاق داشتن
hungering اشتیاق داشتن
long :اشتیاق داشتن
hungers اشتیاق داشتن
enthusiasms وجدوسرور اشتیاق
thirst ارزومندی اشتیاق
thirst اشتیاق داشتن
hunger for اشتیاق به چیزی
snap up <idiom> با اشتیاق گرفتن
longer :اشتیاق داشتن
crave اشتیاق داشتن
heats اشتیاق وهله
heat اشتیاق وهله
longs :اشتیاق داشتن
longest :اشتیاق داشتن
enthusiasm وجدوسرور اشتیاق
longed :اشتیاق داشتن
long- :اشتیاق داشتن
anxiety اشتیاق نگرانی
anxieties اشتیاق نگرانی
desirability درجه اشتیاق
craved اشتیاق داشتن
craves اشتیاق داشتن
hunger اشتیاق داشتن
to be thirsty اشتیاق داشتن
hankers اشتیاق داشتن
hankered اشتیاق داشتن
hanker اشتیاق داشتن
cravings اشتیاق داشتن
solicitude اشتیاق دقت زیاد
appetence or tency اشتیاق خواهش طبیعی
to yearn to بکسی اشتیاق داشتن
set-tos با اشتیاق شروع کردن
set-to با اشتیاق شروع کردن
to groan for anything اشتیاق یا ارزوی چیزیراداشتن
set to با اشتیاق شروع کردن
kleptomania میل و اشتیاق به دزدی
forwardness اشتیاق شتاب زدگی
to p for ارزو یا اشتیاق چیزی راداشتن
languishes باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishing باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
yearn اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearned اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearns اشتیاق داشتن مشتاق بودن
aspire ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspired ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspires ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring ارزو کردن اشتیاق داشتن
languished باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languish باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
passion اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
Hypergraphia [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
rush برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
fervour حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor حرارت شدید اشتیاق شدید
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com