Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 128 (7 milliseconds)
English	Persian
alarum	اشوب هراس
Other Matches
feeze	هراس
phobias	هراس
phobia	هراس
funk	هراس
alarmed	هراس
alarms	هراس
alarm	هراس
undeterred <adj.>	بی هراس
alarmingly	هراس
scares	هراس کردن
shocked	هراس ناگهانی
cuse of a	مایه هراس
scare	هراس کردن
scared	هراس کردن
scaring	هراس کردن
apprehension	هراس دستگیری
apprehensions	هراس دستگیری
shocks	هراس ناگهانی
shock	هراس ناگهانی
phobic reactions	واکنشهای هراس
Don't panic!	هراس نکن!
dreaded <adj.>	پر از احساس هراس
feared	هراس ترسیدن
fearing	هراس ترسیدن
fears	هراس ترسیدن
frights	هراس وحشت
fear	هراس ترسیدن
fright	هراس وحشت
alarmism	هراس افرینی
basophobia	هراس از ایستادن
basophobia	هراس ازراه رفتن
xenoglossophobia	هراس از زبانهای بیگانه
agoraphobia	هراس از مکانهای باز
claustrophobia	هراس از مکانهای بسته
erythrophobia	هراس از سرخ شدن
panic	هراس وحشت زده کردن
panicked	هراس وحشت زده کردن
aichmophobia	هراس از اشیای نوک تیز
panicking	هراس وحشت زده کردن
amaxophobia	هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
agnus castus	دل اشوب
chaste tree	دل اشوب
peace breaker	اشوب کن
distrubance	اشوب
unreest	اشوب
fussing	اشوب
turbulence	اشوب
exigencies	اشوب
hurly	اشوب
exigency	اشوب
perturation	اشوب
turbulency	اشوب
unblenched	بی اشوب
unrest	اشوب
flag waver	اشوب کن
riots	اشوب
misrules	اشوب
disturbances	اشوب
misruled	اشوب
misrule	اشوب
revolutions	اشوب
disturbance	اشوب
fury	اشوب
tumultuous	پر اشوب
nausea	دل اشوب
stormier	پر اشوب
commotion	اشوب
misruling	اشوب
fuss	اشوب
rioting	اشوب
revolution	اشوب
hurly-burly	اشوب
hurly burly	اشوب
rioted	اشوب
sedition	اشوب
stormy	پر اشوب
stormiest	پر اشوب
alarmist	اشوب کن
fusses	اشوب
riot	اشوب
fussed	اشوب
apprehensiveness	هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
raise a devil	اشوب کردن
ruckus	اشوب همهمه
raise a cain	اشوب کردن
squally	پر اشوب ناجور
to raise cain	اشوب کردن
seditiousness	اشوب گری
raise a hell	اشوب کردن
revolutionary	اشوب طلب
sedition	فتنه و اشوب
flaw	اشوب ناگهانی
perturbable	اشوب پذیر
rioter	اشوب طلب
convulsion	تکان اشوب
convulsions	تکان اشوب
rioters	اشوب طلب
alarmism	اشوب طلبی
anarchist	اشوب طلب
anarch	اشوب طلب
revolutionaries	اشوب طلب
tumult	اشوب التهاب
flaws	اشوب ناگهانی
storm and stress	اشوب وغوغا
excitment	تهییج اشوب
factionist	اشوب طلب
alarmgun	توپ اشوب
alarm	شیپور حاضرباش اشوب
alarms	شیپور حاضرباش اشوب
alarmed	شیپور حاضرباش اشوب
alarmingly	شیپور حاضرباش اشوب
rowdy	سر و صداو اشوب کردن
alarmist	شخص اشوب طلب
rowdyism	ایجاد سر وصدا و اشوب
storm clcud	وضع اشوب نما
to break a rebellion	خوابا نیدن یک اشوب
to kick up a row	اشوب راه انداختن
disturber	اشوب کننده فتنه انگیز
routs	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
routed	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
rout	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
to keep somebody in suspense <idiom>	کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
alarms	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
to paint the town red	مستی کردن اشوب کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com