Dictiornary-Farsi | اشکار یا بدیهی است که | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 200 (2 milliseconds)

English	Persian
it is obvious that	اشکار یا بدیهی است که


Other Matches

disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
apodictical	بدیهی
evident	بدیهی
immediacy	بدیهی
postulation	بدیهی
self-evident	بدیهی
naturals	بدیهی
axiomatic	بدیهی
self evident	بدیهی
axiomatical	بدیهی
natural	بدیهی
axioms	اصل بدیهی
axiom	امر بدیهی
axiom	اصل بدیهی
axioms	امر بدیهی
naturally	بدیهی است که ...
trivial	کم مایه بدیهی
pragmatism	بدیهی بودن
postulated	بدیهی شمرده
postulates	بدیهی شمرده
postulating	بدیهی شمرده
prima facie	با یک نظر بدیهی
postulate	بدیهی شمرده
It stands to reason that ...	بدیهی است که...
obvious	واضح بدیهی
truistic	بدیهی مبتذل
that is taken for granted	بدیهی است
secundine naturam	بدیهی است ت
postulation	بدیهی شمردن
obviously	بدیهی است که
obviousness	بدیهی بودن وضوح
self explaining	بدیهی واضح فی نفسه
self-explanatory	بدیهی واضح فی نفسه
self explanatory	بدیهی واضح فی نفسه
inevitable	حتمی الوقوع بدیهی
understood that	بدیهی است که البته
matter of course	بدیهی نتیجه منطقی
matter of couurse	چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
to be the obvious thing [for somebody or something]	آشکار [بدیهی] بودن [برای کسی یا چیزی]
The library is the obvious place for the after-dinner hours.	کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
out-	اشکار
inevidence	اشکار
evident	اشکار
uncovered	اشکار
out	اشکار
outed	اشکار
crying	اشکار
inapparent	نا اشکار
apparent	اشکار
opens	اشکار
opened	اشکار
burning disgrace	اشکار
open	اشکار
semblable	اشکار
overt	اشکار
plainer	اشکار
clearest	:اشکار
clears	:اشکار
conspicuous	اشکار
plainest	اشکار
explicit	اشکار
obvious	اشکار
plains	اشکار
flagrant	اشکار
clearer	:اشکار
patent	اشکار
patented	اشکار
open-and-shut	اشکار
open and shut	اشکار
plain	اشکار
patenting	اشکار
patents	اشکار
clear	:اشکار
frequency demodulation	اشکار ساختن
barer	ساده اشکار
evident to any one	نزدهمه اشکار
bare	ساده اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
visible	مرئی اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
explicit cost	هزینه اشکار
decrypt	اشکار ساختن
conspicuous defect	عیب اشکار
bares	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
baring	ساده اشکار
amende honorable	عذرخواهی اشکار
manifestations	اشکار سازی
manifestation	اشکار سازی
decryption	اشکار سازی
detects	اشکار کردن
revealed preference	رجحان اشکار
revealer	اشکار کننده
self evident	خود اشکار
bared	ساده اشکار
self explaining	واضح اشکار
to lay open	اشکار ساختن
to make known	اشکار ساختن
to reveal itself	اشکار شدن
transpicuous	فرا اشکار
transpicuous	روشن اشکار
public	عامه اشکار
detect	اشکار کردن
detected	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
kithe	اشکار ساختن
lay open	اشکار کردن
let out	اشکار ساختن
manifest need	نیاز اشکار
manifestative	اشکار سازنده
manifester	اشکار کننده
revealed preference	ترجیح اشکار
market overt	بازار اشکار
detecting	اشکار کردن
visible balance	تراز اشکار
signaled	اشکار مشخص
reveals	اشکار کردن
revealed	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
axiom	حقیقت اشکار
unfolded	اشکار کردن
reveal	اشکار کردن
glaring	اشکار مشهور
unfold	اشکار کردن
axioms	حقیقت اشکار
open	ازاد اشکار
avowal	افهار اشکار
signalled	اشکار مشخص
avowals	افهار اشکار
explicit	اشکار صاف
opened	ازاد اشکار
signal	اشکار مشخص
unfolds	اشکار کردن
self explanatory	واضح اشکار
self-explanatory	واضح اشکار
roundly	بی پرده اشکار
opens	ازاد اشکار
notoriously	بطور اشکار
known	اشکار ساختن
patently	بطور اشکار
flagrantly	باوقاحت اشکار
detection	اشکار سازی
displays	اشکار کردن
displaying	اشکار کردن
displayed	اشکار کردن
display	اشکار کردن
undisguised	اشکار بی تلبیس
plain text	متن واضح و اشکار
palpably	بطور محسوس یا اشکار
manifesting	صورت بار اشکار
to make public	اشکار یا علنی کردن
self revelation	خود اشکار سازی
the secret will open to me	ان راز بمن اشکار
manifested	صورت بار اشکار
palpable	قابل لمس اشکار
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
open to the public	اشکار در نزد همه
manifest	صورت بار اشکار
revelations	اشکار سازی افشاء
untold	بی حساب اشکار نشده
revelation	اشکار سازی افشاء
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
manifests	صورت بار اشکار
obviously	بطور اشکار یا معلوم
manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
quarries	اشکار کردن معدن سنگ
quarry	اشکار کردن معدن سنگ
quarrying	اشکار کردن معدن سنگ
peep	جوانه زدن اشکار شدن
peeping	جوانه زدن اشکار شدن
peeped	جوانه زدن اشکار شدن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
unfold	فاش کردن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار تیلور
unfolds	فاش کردن اشکار شدن
unfolding	فاش کردن اشکار شدن
peeps	جوانه زدن اشکار شدن
to breathe one's simplicity	بسادگی کسی اشکار شدن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noise	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault	نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
it goes without saying	پرواضح است بدیهی است
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act	قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
it was publicly known	همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
uncovers	اشکار کردن برهنه کردن
uncovering	اشکار کردن برهنه کردن
uncovering	اشکار کردن کشف کردن
uncover	اشکار کردن برهنه کردن
uncover	اشکار کردن کشف کردن
uncovers	اشکار کردن کشف کردن