English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
burble اشکال بی نظمی
burbled اشکال بی نظمی
burbles اشکال بی نظمی
burbling اشکال بی نظمی
Other Matches
ataxy بی نظمی
disorder بی نظمی
entropy بی نظمی
arrhythmia بی نظمی
dysrhythmia بی نظمی
misgovernment بی نظمی
disorderliness بی نظمی
bouleversement بی نظمی
irregularity بی نظمی
disorders بی نظمی
disarray بی نظمی
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
poetic شعری نظمی
anarchy بی نظمی اغتشاش
pell mell بابی نظمی
poematic نظمی شاعر
anomy اعتقاد به بی نظمی
anomie اعتقاد به بی نظمی
routed گروه بی نظمی و اغتشاش
routs گروه بی نظمی و اغتشاش
rout گروه بی نظمی و اغتشاش
astigmatism بی نظمی در جلیدیهء چشم
chaos بی نظمی کامل شلوغی
astigmatic دچار بی نظمی درجلیدیهء چشم
anomalous weave بی نظمی و عدم تقارن در بافت
locomotor ataxy بی نظمی در حرکت دست و پا که از سفلیس رخ میدهد
snaggy پر اشکال
bugging اشکال
bugs اشکال
barely با اشکال
traversing اشکال
disadvantages اشکال
drawback اشکال
drawbacks اشکال
disadvantage اشکال
traverses اشکال
traversed اشکال
traverse اشکال
bug اشکال
dead lock اشکال
spinosity اشکال
node اشکال
nodus اشکال
nodes اشکال
worriment اشکال
There was great confusion ( chaos ) . It was a free for all . هرکی هرکی بود (هرج ومرج وبی نظمی )
trouble shooting رفع اشکال
fault description توضیح اشکال
error description توضیح اشکال
description of error توضیح اشکال
defect description توضیح اشکال
geometric shapes اشکال هندسی
debug اشکال زدایی
debugged اشکال زدایی
debugs اشکال زدایی
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
nuclide اشکال اتمی
troubleshooting اشکال یابی
i can add rapidly به اشکال ما افزود
geometrical figures اشکال هندسی
forms of currency اشکال پول
diversely به اشکال مختلف
demurrable اشکال کردنی
debugger اشکال یابی
debugger اشکال زدائی
smooth delivery تحویل بی اشکال
baboons اشکال مضحک
baboon اشکال مضحک
to make difficulties اشکال تراشیدن
impediment محظور اشکال
difficulty اشکال زحمت
difficulties اشکال زحمت
impediments محظور اشکال
debugging اشکال زدایی
debugging اشکال زدائی
hardness اشکال سفتی
discomfits ایجاد اشکال کردن
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids ادوات اشکال زدایی
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
diversiform دارای اشکال مختلف
discomfited ایجاد اشکال کردن
debugging aids وسائل اشکال زدایی
discomfiting ایجاد اشکال کردن
similar figures اشکال همانندیا متشابه
dysphonia اشکال در حرف زدن
discomfit ایجاد اشکال کردن
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
kaleidoscopes لوله اشکال نما
kaleidoscope لوله اشکال نما
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
There is the rub. اشکال درهمین جااست
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
program debugging اشکال زدایی برنامه
debug اشکال زدایی کردن
debug اشکال زدائی کردن
acataposis اشکال عمل بلع
wells بدون اشکال اوه
well بدون اشکال اوه
debugs اشکال زدائی کردن
debugs اشکال زدایی کردن
debugged اشکال زدائی کردن
swarms چندین اشکال برنامه
swarmed چندین اشکال برنامه
debugged اشکال زدایی کردن
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids ادوات اشکال زدایی
handicaps امتیاز دادن اشکال
handicap امتیاز دادن اشکال
bottle neck مانع اشکال کار
swarm چندین اشکال برنامه
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
add قرار دادن اشکال کنار هم
adding قرار دادن اشکال کنار هم
adds قرار دادن اشکال کنار هم
filet توری دارای اشکال مربع
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
snapshot چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshots چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com