English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
Other Matches
sculptures پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculpture پیکر تراشی سنگتراشی کردن
deforested درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
discomfit ایجاد اشکال کردن
debugged اشکال زدائی کردن
debugged اشکال زدایی کردن
debug اشکال زدایی کردن
discomfits ایجاد اشکال کردن
debugs اشکال زدایی کردن
discomfiting ایجاد اشکال کردن
discomfited ایجاد اشکال کردن
debugs اشکال زدائی کردن
debug اشکال زدائی کردن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
neologisms واژه تراشی
neographism نویسه تراشی
neolalia واژه تراشی
shave ریش تراشی
redressing باز تراشی
neologism واژه تراشی
shaves ریش تراشی
shaved ریش تراشی
rationalization دلیل تراشی
shaping صفحه تراشی
crandall چکش سنگ تراشی
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
moon knife چاقوی پوست تراشی
stone work جایگاه سنگ تراشی
pullery کارگاه پوست تراشی
razor تیغ صورت تراشی
grainer تیغ پشم تراشی
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
blocking-out قلم سنگ تراشی
razors تیغ صورت تراشی
granulating hammer تیشه سنگ تراشی
shaving اصلاح صورت تراشی
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
carver قلم سنگ تراشی سازنده
sophistry زبان بازی برهان تراشی
sculpture in miniature پیکر تراشی کوچک اندام
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
drawback اشکال
drawbacks اشکال
worriment اشکال
disadvantage اشکال
disadvantages اشکال
nodus اشکال
traverse اشکال
traversed اشکال
traverses اشکال
spinosity اشکال
node اشکال
nodes اشکال
snaggy پر اشکال
bug اشکال
dead lock اشکال
bugs اشکال
barely با اشکال
traversing اشکال
bugging اشکال
burbled اشکال بی نظمی
burble اشکال بی نظمی
baboons اشکال مضحک
baboon اشکال مضحک
burbles اشکال بی نظمی
difficulties اشکال زحمت
geometrical figures اشکال هندسی
i can add rapidly به اشکال ما افزود
trouble shooting رفع اشکال
to make difficulties اشکال تراشیدن
troubleshooting اشکال یابی
forms of currency اشکال پول
burbling اشکال بی نظمی
difficulty اشکال زحمت
debugging اشکال زدایی
defect description توضیح اشکال
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
description of error توضیح اشکال
fault description توضیح اشکال
debugger اشکال زدائی
debugger اشکال یابی
smooth delivery تحویل بی اشکال
demurrable اشکال کردنی
geometric shapes اشکال هندسی
nuclide اشکال اتمی
hardness اشکال سفتی
impediments محظور اشکال
impediment محظور اشکال
debugging اشکال زدائی
debug اشکال زدایی
debugs اشکال زدایی
diversely به اشکال مختلف
error description توضیح اشکال
debugged اشکال زدایی
swarm چندین اشکال برنامه
wells بدون اشکال اوه
handicap امتیاز دادن اشکال
kaleidoscope لوله اشکال نما
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
handicaps امتیاز دادن اشکال
well بدون اشکال اوه
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
swarms چندین اشکال برنامه
program debugging اشکال زدایی برنامه
There is the rub. اشکال درهمین جااست
swarmed چندین اشکال برنامه
similar figures اشکال همانندیا متشابه
kaleidoscopes لوله اشکال نما
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
diversiform دارای اشکال مختلف
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
bottle neck مانع اشکال کار
debugging aids وسائل اشکال زدایی
dysphonia اشکال در حرف زدن
acataposis اشکال عمل بلع
debugging aids ادوات اشکال زدایی
debug aids ادوات اشکال زدایی
adds قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
adding قرار دادن اشکال کنار هم
add قرار دادن اشکال کنار هم
filet توری دارای اشکال مربع
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshot چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com