English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
similar figures اشکال همانندیا متشابه
Other Matches
like <adj.> متشابه
alike <adj.> متشابه
similar <adj.> متشابه
likes متشابه
liked متشابه
like متشابه
allegorical متشابه
homologous متشابه
homoplastic متشابه
similiar متشابه
akin <adj.> متشابه
related <adj.> متشابه
analogous متشابه
homonym متشابه
analog لغت متشابه
homophonous متشابه الصوت
uniform motion حرکت متشابه
anomalous غیر متشابه
corresponding مطابق متشابه
toneme کلمه متشابه
homological متشابه متجانس
homologue عضو متشابه
homolog عضو متشابه
homologize متشابه کردن
analogues لغت متشابه
allegorical verses ایات متشابه
analogue لغت متشابه
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
tone poem شعر متشابه التلفظ
isomer اجسام متشابه الترکیب
homophone متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
homogonous دارای اعضاء تولید مثل متشابه
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
alliteration اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
traversing اشکال
bugging اشکال
bugs اشکال
barely با اشکال
disadvantages اشکال
disadvantage اشکال
drawback اشکال
drawbacks اشکال
nodes اشکال
node اشکال
traverse اشکال
traversed اشکال
bug اشکال
dead lock اشکال
nodus اشکال
snaggy پر اشکال
spinosity اشکال
worriment اشکال
traverses اشکال
debugger اشکال زدائی
smooth delivery تحویل بی اشکال
troubleshooting اشکال یابی
demurrable اشکال کردنی
debugs اشکال زدایی
trouble shooting رفع اشکال
baboon اشکال مضحک
baboons اشکال مضحک
to make difficulties اشکال تراشیدن
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
debugger اشکال یابی
nuclide اشکال اتمی
defect description توضیح اشکال
description of error توضیح اشکال
debugging اشکال زدائی
geometric shapes اشکال هندسی
geometrical figures اشکال هندسی
forms of currency اشکال پول
diversely به اشکال مختلف
i can add rapidly به اشکال ما افزود
error description توضیح اشکال
fault description توضیح اشکال
debugged اشکال زدایی
difficulty اشکال زحمت
burble اشکال بی نظمی
impediments محظور اشکال
burbling اشکال بی نظمی
impediment محظور اشکال
debugging اشکال زدایی
hardness اشکال سفتی
burbled اشکال بی نظمی
burbles اشکال بی نظمی
difficulties اشکال زحمت
debug اشکال زدایی
discomfiting ایجاد اشکال کردن
program debugging اشکال زدایی برنامه
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
swarms چندین اشکال برنامه
discomfits ایجاد اشکال کردن
discomfit ایجاد اشکال کردن
discomfited ایجاد اشکال کردن
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
kaleidoscopes لوله اشکال نما
kaleidoscope لوله اشکال نما
handicaps امتیاز دادن اشکال
handicap امتیاز دادن اشکال
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
There is the rub. اشکال درهمین جااست
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
well بدون اشکال اوه
swarm چندین اشکال برنامه
dysphonia اشکال در حرف زدن
swarmed چندین اشکال برنامه
debugged اشکال زدائی کردن
debugged اشکال زدایی کردن
debugging aids وسائل اشکال زدایی
debugging aids ادوات اشکال زدایی
debugs اشکال زدایی کردن
acataposis اشکال عمل بلع
debugs اشکال زدائی کردن
debug اشکال زدائی کردن
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
diversiform دارای اشکال مختلف
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
debug aids ادوات اشکال زدایی
wells بدون اشکال اوه
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug اشکال زدایی کردن
bottle neck مانع اشکال کار
adding قرار دادن اشکال کنار هم
add قرار دادن اشکال کنار هم
adds قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
filet توری دارای اشکال مربع
ballade قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
snapshot چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com